مقدمه
همه می خواهند جوانانی برومند و شایسته داشته باشند که به آنها افتخار کنند جهت حرکت دین و مذهب، اخلاق، روانشناسی و سایر علوم در حیطه ارتباطات و اخلاقیات و سنن و آداب و رسوم اجتماعی و دیدگاه کلی حاکم بر خانواده نیز در همین راستا و برای نیل به این مقصود است اما متاسفانه می بینیم که همه این تلاشها و کوششها برای برآوردن این خواست و آرزو کافی نیست. آمار وحشتناک زندانیان، افزایش اعتیاد و جرم و بزهکاری، افزایش باندهای فساد، فرار دختران از خانه، روابط نا مشروع و لجام گسیخته بین نسلهای جوان همه و همه شاهد این مدعا است.
خانواده، اولیای مدرسه، مربیان تربیتی، سخنوران مذهبی، مشاوران مدارس همه دست اندرکار تربیت نسل جدید هستند اما ظاهراً تربیت است و نتایج برعکس می دهد. دین ستیزه خزنده در سطح مدارس، نتیجه تعبیر خاص و تحمیل گرایانه از دین و توسل به خشونت و زور در امور پرورشی است. به این مسائل باید فرزند سالاری، از بین رفتن ارزش کار و تحریف معنای آن، ساعات زیاد بیکاری نسل جوان و زیاده خواهی و رایگان خواهی و مطالبت زیاده از حد بعضی از جوانان و بسیاری مسائل دیگر فرهنگی و اجتماعی را افزود.
پدری که تمام ساعات روز را خارج از منزل است، مادری که تند خو و عصبی مزاج است نمی تواند با نوجوان و جوان خود ارتباط دوستانه متقابلی داشته باشد. فرزندان همواره نیازمند محبت هستند و بسیاری از خودکشی ها، فرار از خانه ها، تظاهر به بیماریها و به منظور جلب محبت خانواده صورت می گیرد به خصوص در مورد مادران که مظهر مهر الهی و محبت و عشق و صفا در خانواده هستند.
مادری که دائم با گله و شکایت محیط خانه را بر می آشوبد با سخن چینی بین اعضاء خانواده و پدر، رابطه بین آنها را به هم می زند و غم و غصه و افسردگی فرزندانش را به عنوان یک زنگ خطر نمی بیند و درک نمی کند نمی تواند یک مادر کامل باشد.
کادر فهمیده و خردمند از رنج و محرومیت های زندگی خود برای فرزند سخن نمی گوید و از زندگی یک تصور سیاه و زشت نمی سازد بلکه او را با خوبیها و امیدها آشنا کرده به لطف و محبت خدا امیدوار و او را در مسیر رشد و تکامل به سوی یک آینده زیبا قرار می دهد، سن بلوغ، سن زندگی طوفانی است.
جوان یک آتشفشان در حال جوشش یک اقیانوس پر تلاطم می ماند. در این شرایط روحی نصیحت و حرف مثل خس و خاشاک یا قایق کوچکی است که در اولین مواجهه با امواج طوفانی در هم شکسته و نابود می شود. برای ارتباط برقرار کردن با این جوان باید ابتدا خشم و خروش او را کنترل کرد و با او با محبت و عاطفه، با صمیمیت، با هر مادرانه و با شخصیت دادن در اجتماع و خانواده آرامش بخشید یک دریای آرام در یک نسیم و آفتاب ملایم و در موقعیت مکانی و زمانی مناسب بهترین موقعیت برای قایقرانی و ماهیگیری است. به فرزندانمان بفهمانیم که آنها مایه امید و شادی و نشاط ما هستند نه موجوداتی مزاحم و سربار زندگی.
خلاصه
توجه زیادی به ارتباط بین آمادگی جسمانی و سلامت روانی شده است. هدف این مطالعه بررسی پیشرفت های اخیر در ورزش رو به رشد و ادبیات سلامت روانی و کشف راه های جدید برای تحقیقات آینده می باشد. مطالعه حاضر بر پژوهشی تمرکز می کند که ارتقای سلامت روان و رفاه در میان جمعیت غیربالینی را از سال 1980 مورد بررسی قرار می دهد. چهار منطقه عملکرد روانی عبارتند از: 1- تندرستی روانی و خلق و خوی، 2- شخصیت و خودباوری، 3- پاسخ دهی به استرس های فیزیولوژیکی و 4- شناخت. به نظر می رسد ورزش به بهبود خلق و خو و سلامت روانی به عنوان ارتقا دهنده خودباوری و عزت نفس کمک می کند. ورزش به نظر می رسد برای عملکرد شخصی کمی مناسب باشد. علاوه بر این پشتیبانی تجربی مختلفی وجود دارد که پیشنهاد می کند ورزش بر پاسخ دهی به استرس و عملکرد شناختی اثر می گذارد. هر چند بهتر است تحقیق طراحی شود و رویه های موجود هم مورد نیاز است. نظریه ها در مورد ارتباط بین ورزش و عملکرد روانی، پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ارائه می دهد. توجه زیادی به نقش آمادگی جسمانی و ورزش در ارتقای سلامت روان و رفاه شده است. مقالات متعددی در مطبوعات حرفه ای و عمومی در ستایش فضایل ورزش بدنی منتشر شده است. رونق اقتصادی ورزش سال 1970 شاهد افزایش قابل توجه در تعداد افراد مشغول بود از جمله ورزش هوازی، مانند رقص در حال اجرا و هوازی (کوپر 1982). شوق ورزش که به سال 1990 بر می گردد، تجارت دلاری چندین واحدی ست. باشگاه های سلامت، تناسب اندام، برنامه های ویدئویی و… از سال 1980 وجود داشتند. کسب و کارهای متعددی در ایالات متحده بعضی از برنامه ها را برای ارتقای آمادگی جسمانی در بین کارکنان اجرا کرده اند (فالکن برگ 1987). آنها از عضویت پرداخت شرکتی در محدوده بهداشت اختصاصی و باشگاه تناسب اندام برای تکمیل امکانات محیط کار طبقه بندی می شوند. این برنامه ها نه تنها برای بهبود و حفظ سلامت کارکنان ایجاد شده اند بلکه برای ترویج سلامت روانی و بهره وری و کاهش غیبت، ادعای بیمه و استرس ایجاد شده اند. مقالات متعددی در کسب و کار و مجلات مدیریت مربوط به تناسب اندام به عنوان راهی جهت بهبود رفتار کار کارمند ظاهر شده اند (ادمونسون 1987، گلب 1985، هاوارد 1987، کلوک 1985). مفهوم معروفی که ورزش نه تنها به بهبود ظاهر و سلامتی کمک می کند بلکه خلق و خو و خودباوری و بطور کلی سلامت روانی را افزایش می دهد. مردم معمولا بر ورزش به عنوان ابزاری برای حفظ منافع جسمی و روانی تکیه می کنند. مقاله حاضر ماهیت شواهد علمی این ادعاها را آشکار می کند.