خلاصه
نتایج مشابهی نیز تحت مدل فیزیکی دیگر قرار داشته که نسبت سیگنال مورد نیاز برای مداخله برای پذیرش موفق، مشخص می باشد.
به طور بنیادین، برای تمام گره ها در سرتاسر دامنه مهم می باشد تا به اشتراک بخشی از کانال هایی که برای گره ها در بخش های مجاور بکار می گیرد، بپردازد، و این دلیل برای محدودیت در ظرفیت می باشد.
تقسیم بندی کانال به چندین کانال فرعی هیچ یک از این نتایج را تغییر نمی دهد.
بعضی از کاربردها، ارزش ملاحظه شدن توسط طراحان را دارند. چون خروجی ایجاد شده برای هر کاربر زمانی که تعداد کاربران افزایشی را نشان می دهد، به صفر کاهش می یابد، احتمالا شبکه هایی که با تعداد کمتری از کاربران رابطه برقرار می کنند، و یا اکثرا ارتباطاتی را با بخش های مجاور برقرار می کنند، احتمال بیشتری برای ان ها وجود دارد تا پذیرش را دریافت کنند.
کلمات کلیدی: شبکه تک کاره، ظرفیت، شبکه های رادیویی چندگامه، خروجی، شبکه های بی سیم
مقدمه
شبکه های بی سیم متشکل از تعدادی از گره هایی می باشند که که با یکدیگر بر روی کانال های بی سیم ارتباط برقرار می کنند. نمونه هایی از آن عبارتند از صدای تلفن همراه و شبکه های داده و آی پی موبایل. در موارد دیگر، تمام پیوندها، به صورت بی سیم می باشند. یکی از نمونه های چنین شبکه هایی به نام شبکه های رادیویی چندگامه یا شبکه های تک کاره می باشند. احتمال دیگر نمونه های پیشرو می باشد، مرجع [1] را مشاهده کنید، که مجمووعه ای از ” خانه هوشمندی” می باشد که کامپیوترها، اجاق مایکروویو، قفل در، شیرهای آب، و دیگر تجهیزات اطلاعاتی توسط شبکه بی سیم متصل شده اند.
این مقاله به تمام این چنین انواعی از شبکه های بی سیم اشاره دارد. چنین شبکه هایی شامل گروهی از گره ها می باشند که با یکدیگر بر روی کانال بی سیم بدون هیچ کنترل متمرکزی در ارتباط می باشند؛ شکل 1 را مشاهده کنید. گره ها می توانند در مسیردهی بسته های داده یکدیگر همکاری داشته باشند. نبود کنترل متمرکز و تحرک گره احتمالی منجر به مسائل زیادی در شبکه، دسترسی متوسط، و لایه های فیزیکی می شود، که دارای هیچ همتایی در شبکه های کابلی همانند اینترنت یا شبکه های موبایل نمی باشند.
دسته: برق
حجم فایل: 342 کیلوبایت
تعداد صفحه: 5
یک الگوریتم ابتکاری جدید برای مساله تخصیص واحد + نسخه انگلیسی
A New Heuristic Algorithm for Unit Commitment Problem
چکیده
تخصیص واحد (UC) سیستمهای قدرت مقیاس وسیع یک مساله پیچیدۀ بهینهسازی غیرخطی و نوع عدد صحیح مختلط با قیود مختلف است. این مقاله بر اساس اصلاح الگوریتم جستجوی هارمونی (HS) یک روش نوین و موثر برای حل برنامهریزی راهبردی تخصیص واحدهای تولیدی ارائه میکند. این الگوریتم در مقایسه با دیگر روشهای تکاملی (EM) کاربرد آسانی داشته و در دستیابی به پاسخ بهینه در یک زمان مناسب توانمند است. روش پیشنهادی به کمک یک مجموعه دادهها مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج بدست آمده نیز با نتایج مقالات دیگر مقایسه میشود. نتایج عددی نشان دهنده کارائی و بهبود پاسخ از لحاظ هزینه و زمان اجرا در مقایسه با نتایج دیگر الگوریتمهای قدرتمند بهینهسازی ابتکاری است.
کلیدواژگانها: تخصیص واحد، الگوریتم تکاملی، جستجوی هارمونی (HS) ، توزیع اقتصادی
مقدمه
مساله تخصیص واحد یکی از مسئل مشکل بهینه سازی است که تحت قیود خاصی که از جانب سیستم و شرایط فیزیکی تحمیل میشوند تحت تاثیر قرار میگیرد. حل مساله تخصیص واحد از هر دو جنبه زمان اجرا و طرح صحیح و مناسب نیروگاهها با حداقل هزینه حائز اهمیت است. در رابطه با این موضوع و حل مساله تخصیص واحد منابع متنوعی منتشر شده است. در ذیل به روشهای مختلف حل مساله تخصیص واحد در نوشتجات اخیر اشاره مختصری شده است. لیست اولویت (PL) [1]-[2] به ترتیب صعودی واحدهای با هزینه بار کامل را اختصاص میدهد تا اینکه ابتدا واحدهای از لحاظ اقتصادی به صرف تخصیص داده شوند تا تقاضای سمت بار برآورده شود. روش PL بسیار سریع است اما به شدت ابتکاری بوده و زمانبندیهایی با هزینه اجرای نسبتا بالا ارائه میدهند. روش شاخه و حد (BB) [3]-[4] دارای خطر نقص در ظرفیت ذخیرگی و افزایش قابل توجه زمان محاسبه برای مساله مقیاس وسیع است. روش آزادسازی لاگرانژ (LR) [5]-[7] بر روی یافتن یک تکنیک هماهنگی مناسب برای تولید یک پاسخ اولیه ممکن و در عین حال کمینه کردن شکاف دوگانگی متمرکز است. مشکل اصلی روش آزادسازی لاگرانژ دشواری در دستیابی به پاسخهای ممکن است. روشهای فوقابتکاری تکنیکهای جستجوی مبتنی بر تکرار هستند که قادرند نه تنها پاسخهای بهینه محلی بلکه پاسخ بهینه جهانی را نیز جستجو کنند. در روشهای فوقابتکاری، برای تخصیص واحد از GA، TS، EP، SA و غیره استفاده میشود [8]-[11]. این روشها دارای مزیت جستجو کاملتر فضای پاسخ بوده و از همگرایی زودرس به بهینههای محلی اجتناب میکنند. دشواری اصلی آنها حساسیتشان به انتخاب پارامترهاست. با این حال، برای یک مساله مقیاس وسیع، این روشها به دلیل ذات تکراری بودنشان، زمان و فضای بیشتری را به خود اختصاص میدهند.
دسته: برق
حجم فایل: 7318 کیلوبایت
تعداد صفحه: 28
بهبود عملکرد خروجی یک مبدل ماتریسی Z-Source Sparse تحت شرایط ولتاژ ورودی نامتعادل
چکیده در این مقاله، ما یک مبدل ماتریسی Z-sourse sparse (ZSMC) ، و یک روش جبران سازی مبنتی بر کنترل کننده منطق فازی را برای جبران ولتاژهای ورودی نامتعادل، ارایه می دهیم. ZSMC (Z-source matrix converter) ، طبق ساختمان یک SMC توسعه داده شده است تا تعداد سوییچ های نیمه-هادی قدرت تک-قطبی را کاهش دهد، و از شبکه Z-source نیز برای غلبه بر محدودیت ذاتی نسبت تبدیل ولتاژ مبدل های ماتریسی (Matrix Converter) مرسوم، استفاده می کند. اگرچه ZSMC یک مبدل دو-مرحله ای است، مستقیما از طریق یک شبکه Z-source _که طوری طراحی شده است که دارای مولفه ها پسیو (غیرفعال) کمتری باشد_ یک منبع را با یک بار، متصل می کند؛ چرا که تنها هدف، تقویت ولتاژ است. بنابراین، خروجی ZSMC، تحت تاثیر مستقیم تداخلات منبع ولتاژ ورودی، قرار دارد. اصل عملیاتی ZSMC، در اینجا تشریح شده است و استراتژی مدولاسیون آن نیز، بیان شده است. همچنین به منظور بررسی صحت عملی بودن ZSMC و روش جبران سازی آن، شبیه سازی ها و نتایج آزمایش مربوطه، نشان داده شده است.
کلیدواژگان: جبران سازی، کنترل منطق فازی (FLC) ، مبدل ماتریسی sparse (SMC) ، ولتاژ ورودی نامتعادل، شبکه Z-source.
پروژه کارشناسی ارشد برق
فایل محتوای:
1) اصل مقاله لاتین 12 صفحهIEEE 2012
2) متن ورد ترجمه شده بصورت کاملا تخصصی 28 صفحه
دسته: مقالات ترجمه شده isi
حجم فایل: 817 کیلوبایت
تعداد صفحه: 12
مسیریابی مشترک بر حسب جابجایی-پیشبینی و سرویس مکان سلسله مراتبی برای VANETها
چکیده
سرویسهای مبتنی بر مکان، اطلاعات مکانی که توسط پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی استفاده میشود را ارائه میکنند. مسیریابی و سرویس مکان بطور گستردهای مرتبط بهم هستند، اما در مطالعات عادی در مورد شبکهی اد هاک وسایل نقلیه (VANET) بطور جداگانهای کنترل میشوند. در این مقاله، یک روش مرکب، یعنی مسیریابی هیبریدی مبتنی بر پیشبینی-جابجایی و سرویس مکانی سلسله مراتبی (PHRHLS) ، اتصال یک پروتکل مسیریابی VANET، مسیریابی بدون حالت محیط حریص (GPSR) ، و سرویس مکان سلسلهمراتبی (HLS) را با یک الگوریتم پیشبینی جابجایی ارائه میکنیم. نشان میدهیم که این روش، یعنی PHRHLS، هزینه محلیسازی را کاهش میدهد و عملکردهای مسیریابی را افزایش میدهد. در واقع، شبیهسازیهای گستردهی ما نتایج امیدوار کنندهای بر حسب تاخیر end-to-end، نسبت تحویل بسته و هزینه پیام کنترلی را نشان میدهد.
کلیدواژگان – VANETها، سرویسهای مبتنی بر مکان، پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی، تکنیکهای ترکیبی.
پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی برای ارائه ی عملکردهای بهتر برای چنین شبکه هایی طراحی شدند. اصل اساسی اتخاذ شده توسط این پروتکلها این است که هر گره باید مراقب موقعیت جغرافیایی واقعی خود و موقعیت گرهی که باید به آن برسد، باشد. با این پروتکلها، الگوی موقعیت به موقعیت استفاده می شود. از این رو، سرویسهای مبتنی بر مکان خاص برای گرفتن موقعیت مقصد لازم هستند.
در واقع، سرویس مبتنی بر مکان و مسیریابی بطور جداگانهای در شبکههای ادهاک وسایل نقلیه (VANETها) انجام شده اند: نخست یک سرویس مبتنی بر مکان برای یافتن محل مقصد استفاده میشود، سپس پروتکل مسیریابی جغرافیایی بستههای داده را به سمت مقصد مورد نظر مسیریابی میکند. این فرآیند هر بار که موقعیتِ مقصد تغییر میکند تکرار میشود که منجر به وقفههای پیوسته در ارتباط و هزینه سیگنالدهی (سیگنالینگ) end-to-end مهم برای پیدا کردن محل مقصد واقعی میشود. در این مقاله به این بحث میپردازیم که یک اتصال شدیدتر بین این دو فرایند، خدمات مبتنی بر مکان و پروتکل مسیریابی، که با پیشبینی جابجایی وسیله نقلیه بسطیافته است، کاهش معنادار تاثیرات وقفه های ارتباطی و همچنین هزینه سیگنال دهی را میسر میسازد. روش ما مسیریابی مرکب قابل پیشبینی و سرویس مکان سلسله مراتبی (PHRHLS) است. PHRHLS با اتصال شدید مسیریابی بدون حالت محیط حریص (GPSR) [1] بهعنوان یک پروتکل مسیریابی جغرافیایی و سرویس مکان سلسله مراتبی (HLS) [2] به عنوان یک سرویس مبتنی بر مکان ساخته شده است. علاوه بر این، یک ویژگی پیشبینی حرکت که ردیابی حرکت وسیله نقلیه مقصد را ممکن میسازد به PHRHLS اضافه شده است.
چکیده
آنالیز تغییرات ساختاری ایجاد شده در الیاف پنبه حین پروسه زیست پرداخت با سلولاز به دست آمده از تریکودرما ریزای بررسی شده است. هیدرولیز به وسیله سلولاز باعث کاهش وزن نمونه ها می شود، که به نوبه خود، جدا شدن الیاف و از بین رفتن ناهمواری های سطحی الیاف را به همراه دارد، همان طور که در تصاویر SEM نیز دیده می شود. درجه بلورینگی، به دلیل هیدرولیز تصادفی آنزیم های سلولاز روی الیاف پنبه، تحت تاثیر پروسه زیست پرداخت قرار نمی گیرد. نظم جانبی کریستالیت ها که بین پیک های (101) و (101) پراش پرتو x محاسبه شده، در اثر هیدرولیز از 692/0 به 667/0 کاهش یافته است، هرچند که ضخامت کریستالیت عمود بر صفحه 002 بدون تغییر باقی می ماند. نتایج FTIR، خمش پیوند O-H، خمش در صفحه پیوند CH2 و نوسان پیوند C-H زنجیرهای سلولز در نمونه های پنبه ای زیست پرداخت شده با سلولاز را نشان می دهد.
کلیدواژگان: زیست پرداخت، سلولاز، پنبه، بلورینگی، اندازه کریستالیت، نظم جانبی، کاهش قند
مقدمه
زیست پرداخت پارچه های پنبه ای با استفاده از سلولاز، با هدف از بین بردن ناخالصی های سلولزی و انتهای الیاف بیرون زده از سطح پارچه و به منظور بهبود ظاهر و زیردست پارچه ها انجام می شود. شکاف ها و ترک های مارپیچ و عرضی اغلب در الیاف پنبه بعد از هیدرولیز طولانی مدت با سلولاز دیده می شود. کاهش وزنی بین %7/1 تا %7/19، به همراه کاهش نسبی مقاومت گسیختگی در نمونه های زیست پرداخت شده گزارش شده است. باز جذب رطوبت نمونه ها حین هیدرولیز با آنزیم و همراه با هم زدن شدید از 6% به %1/6 افزایش یافته که اساساً به دلیل فیبریلی شدن الیاف است. تمایل سلولاز به پنبه به درجه بلورینگی و شرایط ماده اولیه و ترکیبات سلولاز استفاده شده در واکنش بستگی دارد. با اینکه هیدرولیز تصادفی سلولز تاثیری در درجه بلورینگی ندارد، نتایج متفاوتی در گذشته گزارش شده است.