پیشگفتار
از روزگاران قدیم، آب به عنوان مایه حیات و آبادانی مورد توجه انسان بوده است. بسیاری از شهرها در مناطقی احداث شده و شکل گرفته اند که در نزدیکی آنها منابع قابل استحصال آب وجود داشته است. شهرهای متعددی نیز به دلیل خشکسالی و کمبود آب متروک و رها شده اند. با پیشرفت تکنولوژی و سطح رفاه و بهداشت جوامع، وابستگی انسان به آب افزایش یافت به گونه ای که در دهه های اخیر مقدار مصرف سرانه آب به عنوان یک شاخص پیشرفته بودن کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. مصارف عمده آب را به چند گروه می توان تقسیم کرد:
چکیده
این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد که مبادله رهبر عضو (LMX) و هوش هیجانی (EI) چگونه با خلاقیت کارکنان در شرکت هایی با تکنولوژی بالا همراه است. در این رابطه به توسعه مدلی پرداختیم که LMX و EI را به عنوان پیش بینی کننده خلاقیت با LMX به عنوان یک شرط مرزی برای رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت در نظر می گیرد. با این حال، EL به طور مستقیم خلاقیت را تحت تاثیر قرار نمی دهد. نتایج نشان می دهد که LMX پیش بینی کننده قوی از خلاقیت است. جالبتر این که، تعامل بین EI و LMX اثر منفی بر خلاقیت هایی نظیر EI دارد که وقتی LMX بالا باشد برای خلاقیت مضر است. درنتیجه، نقش LMX برای خلاقیت کارکنان میتواند متناقض باشد. علاوه بر این، نقش مثبت EI در مقاله های جاری گزارش شده که بیش از حد ساده اند، و نقش آن ممکن است مشروط به کیفیت LMX و سایر زمینه ها باشد.
کلیدواژه: خلاقیت، هوش هیجانی، مبادله رهبر عضو، ارتباط مهمل
مقدمه
خلاقیت نقش مهمی را در افزایش مزیت رقابتی سازمان ها (Amabile، 1997) ایفا می کند. با توجه به اهمیت خلاقیت، محققان متعددی ماهیت خلاقیت و ابزاری برای افزایش خلاقیت کارکنان را مورد بررسی قرار داده اند. این مطالعات خلاقیت را به عنوان یک توانایی فردی به منظور داشتن ایده هایی در نظر می گیرند که نه تنها جدید نیستند، بلکه، مرتبط و برای سازمان (اولدهام و کامینگز، 1996) مفید هستند.
در نتیجه، تحقیقات اخیر عوامل اجتماعی و محتوایی را برجسته ساحتند که تسهیل کننده خلاقیت و پیامدهای اجتماعی ارزشمند در سازمان ها هستند (Eisenberger و Armeli، 1997، اولدهام و کامینگز، 1996؛ پری اسمیت و Shalley، 2003) که برای افراد به عنوان خلاق توسط دیگران (اولدهام و کامینگز، 1996) مورد نیاز هستند. در میان عوامل اجتماعی، مطالعات قبلی انجام شده در مورد خلاقیت و نوآوری ها توجه زیادی را به رهبر حمایتی و کیفیت مبادله رهبر عضو (LMX آخرت) بین رهبران و شاگردان معطوف کرده است (به عنوان مثال، دسی و رایان، 1987؛ اولدهام و کامینگز، 1996؛ Tierney، فارمر، و Graen، 1999، ژو و جرج، 2003). استدلال اصلی آنها این است که ایده های خلاقانه ممکن است به نوآوری هایی منجر شوند که خواهان تغییراتی برای وضع موجود در سازمان ها ست. (ژو و Geroge، 2003). که نشان می دهد ایده های خلاقانه، ممکن است خطر درگیری با همکاران و سرپرستانی را ایجاد کند که مخالف تغییرات هستند. (جانسن، ون د Vliert و وست، 2004). در نتیجه، رهبر حمایتی برای بهبود خلاقیت کارکنان ضروری است. اخیرا، محققان (به عنوان مثال، Antonakis، Ashkanasy، و Dasborough، 2009، جورج، 2000، ژو و جورج، 2003) استدلال کرده اند که مدیران احساس می کنند هوش هیجانی شان (پس از EI) منبع اصلی رهبر حمایتی برای بیداری خلاقیت کارکنان است. بررسی های انجام گرفته تا کنون نشان می دهد که نقش زیرمجموعه ها EI و درک LMX در خارج از حوزه تحقیق مطالعات خلاقیت است. LMX و EI نیز ممکن است حائز اهمیت باشند.
چکیده
ضرب المثلی وجود دارد که می گوید، اگر بتوانید چیزی را بشمارید، قادر به کنترل آن می باشید. ترکیب به عنوان عملیات بنیادین برای هر سیستم دیجیتالی، پردازش سیگنال دیجیتال، یا سیستم کنترل می باشد. فعالیت سریع و دقیق سیستم دیجیتال به شدت تحت تاثیر عملکرد افزونه های ثابت می باشد. با توجه به این، افزونه هیبریدی کارآمد که به ترکیب افزونه انتخابی انتقال و افزونه انتقالی موج دار با استفاده از فناوری QCA می پردازد، برای برآوردن تمام نیازهایی که برای جریانات دیجیتالی ضروری می باشند، طراحی شده است. QCA به عنوان نانوفناوری نوظهور، با پتانسیل سرعت بالاتر، اندازه کوچکتر، و توان مصرفی پایین تر از فناوری مبتنی بر ترانزیستور می باشد. پیشرفت های اخیر در نانوالکترونیک مقدمه خوبی برای مکانیک کوانتوم الکترون ها، مفاهیم الکترون های آزاد و محدود شده، می باشد. از این رو، با کمک فناوری QCA، افزونه های هیبریدی مطرح شده، زمانی که در مقایسه با افزونه های قبلی قرار می گیرند، محصولاتی با تاخیر منطقه ای کمتر تولید می کنند و این افزونه های پیشنهادی برای الگوریتم ضریب تکثیر درخت والاس بکار گرفته می شوند، که در اینجا بازده تاخیر منطقه تاخیرکاهش یافته و سرعت ضریب تکثیر چند برابر می شود.
کلیدواژه: افزونه هیبریدی، QCA- اتوماتون سلولی کوانتوم نقطه ای، نانوالکترونیک
مقدمه
در طی دهه اخیر، تجهیزات نانوالکترونیک مختلفی مورد توجه جوامع تحقیقاتی قرار گرفته است. این موارد شامل نانولوله های کربنی، نانوسیمهای سیلیکونی، دیودهای تونل ساز تشدید کننده، و موارد دیگر می باشد. این تجهیزات به عنوان جایگزینی برای فناوری VLSI بر مبنای CMOS می باشد. فیزیک تجهیزات متعارف بر مبنای مدل الکترون آزاد و بر مبنای کوچک بودن ابعاد دستگاه می باشد. این مدل مناسب نمی باشد زیرا انرژی که یک الکترون می تواند داشته باشد به صورت تفکیک شده می باشد. کتاب های اخیر در زمینه نانوالکترونیک به عنوان مقدمه خوبی برای علم مکانیک الکترون ها، مفاهیم مربوط به الکترون های آزاد و محدود، و همچنین الکترون های مجزا و بسیاری از دستگاه های الکترون می باشد. یکی از تجهیزات پیشنهادی در تحقیقات به عنوان جایگزین برای فناوری مبتنی بر CMOS متعارف، به نام اتوماتون سلولی کوانتوم نقطه ای (QCA) می باشد. در QCA، ابزار مورد استفاده برای منطق، همچنین برای پیوند مورد استفاده قرار می گیرد. گیت های منطقی پایه در معماری QCA بر مبنای گیت های اکثریت (که به عنوان ووتر اکثریت نیز نامیده می شود) و وارونگر می باشد.
چکیده
بررسی کنونی به منظور توسعه جذب کننده های زیستی مقرون به صرفه و مطالعه فرایند جذب کننده های زیستی شامل در جذب فلزات سنگین فاضلاب های صنعتی آلوده با استفاده از جذب کننده های زیستی پیشرفته، مد نظر قرار گرفته است. کربن پوسته نارگیل توسط کیتوسان و یا عوامل اکسید کننده (اسید فسفوریک) به منظور تولید جذب کننده تغییر یافته اند. اثربخشی جذب، جذب کننده از طریق اندازه گیری میزان جذب روی (II) در فاضلاب های صنعتی نوشیدنی ترکیبی ارزیابی شده است. پارامترهای عملیاتی همچون PH، زمان تحریک و غلظت جذب کننده، غلظت یون مقدماتی و اندازه ذره نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های جذب به خوبی در تناسب با مدل های لانگمویر و فراندلیچ بوده اند. به هر حال ایزوترم للانگمویر مدل تناسب بهتری را نسبت به ایزئترم فراندلیچ به دلیل ضریب همبستگی بالاتر نسبت به انچه که اولی نشان داده است، به نمایش می گذاردف به این ترتیب، نشان دهنده کاربردپذیری پوشش تک لایه روی (II) بر روی سطح جذب کننده می باشد. بررسی های واجذبی توسط NaOH انجام شده و بازیافت کمی فلز شهود بوده است. مکانیسم جذب غالب، تبادل یونی می باشد. استفاده از ضایعات کشاورزی (کیتن) به منظور تولید کربن، به طور بلقوه منجر به تولید جذب کننده های موثر بالا از مواد خام کم هزینه تر که حاصل منابع بازیافتی می باشند، می شود.
کلیدواژه: پوسته نارگیل، کربن با پوشش کیتوسان، فلزات سنگین، فاضلاب صنعتی، ایزوترم های جذب کننده
مقدمه
فرایند صنعتی شدن سریع منجر به افزایش تخلیه فلزات سنگین به محیط زیست شده است. افزایش چشمگیر استفاده از فلزات سنگین در طول چند دهه اخیر به طور گریزناپذیری منجر به افزایش سرازیر شدن عناصر فلزی به محیط های آبزی شده است. ویژگی قابل تامل فلزات این است که در طبیعت ماندگارند. حداقل 20 فلز به عنوان فلزات سمی طبقه بندی شده و نیمی از آن ها نیز به اندازه ای در طبیعت منتشر می شوند که سلامتی انسان را در معرض خطر قرار می دهند. اگرچه توانایی یک محیط آبی در حمایت از حیات آبزی نسبت به مناسب بودن آن برای دیگر استفاده ها وابسته به عوامل زیادی است.
چکیده
یک وسیله دقیق و محاسباتی کارآمد برای دسته بندی الگوی سیگنال های الکترومیوگرافی، موضوع بحث بسیاری از پژوهشگران در سال های اخیر بوده است. تجزیه تحلیل های کمیتی سیگنال های EMG، منبع اطلاعاتی مهمی برای تشخیص اختلالات عصبی-عضلانی می باشد. با پیگیری توسعه های اخیر تجهیزات EMG کامپیوتری، روش های مختلفی در حوزه زمان و حوزه فرکانس برای تحلیل های کمیتی، انجام گرفته است. در این بررسی، دسته بندی کننده های مبنی بر شبکه های عصبی مصنوعی پس-انتشار خطای پیشخور (FEBANN) و شبکه های عصبی موجک (WNN) در دقت در دسته بندی سیگنال های EMG با هم مقایسه شده اند. در این روش ها، ما از یک مدل خودبازگشت (اتورگرسیو) (AR) سیگنال های EMG، به عنوان ورودی سیستم دسته بندی، استفاده کردیم. مقدار کل 1200 MUP که از 7 مورد طبیعی، 7 مورد دارای بیماری میوپاتی، و 13 مورد دارای بیماری های با ریشه عصبی به دست آمدند، آنالیز شده اند. میزان موفقیت برای روش WNN 90.7% و برای روش FEBANN 88% بوده است. مقایسه بین دسته بندی کننده های توسعه یافته، نخست بر مبنای تعدادی اندازه گیری های عددی مربوط به دسته بندی می باشد. دسته بندی کننده مبنی بر WNN، بر همتای FEBANN خود برتری دارد. دسته بندی WNN ارایه شده، می تواند تصمیم گیری های کارشناسانه را پشتیبانی کرده و به تشخیص افتراقی EMG کمک کند.
کلیدواژه: الکترومیوگرافی، پتانسیل واحد موتور، روش اتورگرسیو، شبکه عصبی موجک
مقدمه
بیش از 100 اختلال عصبی و ماهیچه ای وجود دارد که بر روی نخاع، عصب، و ماهیچه اثر می گذارد. تشخیص بموقع این بیماری ها توسط معاینه های درمانگاهی و تست های آزمایشگاهی، برای مدیریتکردن آنها و نیز پیشبینی آنها با استفاده از تشخیص پیش از تولد و مشاوره های ژنتیکی، حیاتی می باشد. این اطلاعات همچنین در ازوهش موجود می باشد، که می تواند منجر به فهم طبیعت این بیماری ها، و سرانجام بیماری آنها گردد. مورفولوژی (ریخت شناسی) واحد موتور، را می توان با ثبت فعالیت های الکتریکی معروف به الکترومیوگرافی (EMG) بررسی کرد. در EMG درمانگاهی، پتانسیل های واحد موتور (MUP) با استفاده از یک الکترود سوزنی در اقباض ارادی کم، ثبت می شود.