پایان نامه کارشناسی

دانلود مقالات فنی و مهندسی و علوم انسانی (علوم تربیتی روانشناختی)

پایان نامه کارشناسی

دانلود مقالات فنی و مهندسی و علوم انسانی (علوم تربیتی روانشناختی)

مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند (ترجمه مقاله هنر)

عنوان انگلیسی مقاله: The Migration of Persian Artists to India in the Safavid Period

عنوان فارسی مقاله: مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند

طبقه بندی: هنر

فرمت فایل ترجمه شده: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 14

لینک دریافت رایگان نسخه انگلیسی مقاله: دانلود

چکیده

شاه طهماسب اول، در نامه ای به جلال الدین امیر بیک مهردار در زندان، به یکی از وقایع عصر صفوی به طور مبهمی به «تلاش ایرانیان در مهاجرت به هند» اشاره ای بارز دارد. اگرچه این موضوع که در یادداشت های معاصران وی نیز به طرزی وسیع انعکاس یافت، مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از محققان قرار گرفته است، اما علیرغم این پژوهشها، دامنه اطلاعات ما در این مورد هنوز بسیار اندک است. در نگاه اول، شاید گمان شود به علت فقدان شواهد مستقیم، ابهامات موجود در این راه به سادگی مرتفع نخواهد شد لیکن باید گفت که تنها بخش اندکی از متون و منابع مربوط به این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است، و شواهد تاریخی بسیاری، در این باب ناشناخته مانده یا نادیده گرفته شده است. از این رو به نظر میرسد جست و جوی نظامند وسیع در متون و منابع این عصر میتواند کارساز باشد. در این زمینه و به اعتبار مدارک موجود، پژوهش حاضر می کوشد تا مهاجرت های گسترده هنرمندان عصر صفوی را به هند مورد بررسی قرار دهد که اوج آن در زمان سلطنت طولانی شاه طهماسب مشاهده می شود، یعنی دوره ای بحرانی که تغییرات اجتماعی سخت و رنج آوری را به همراه داشته است. به طور کلی در مورد شخصیت و زندگی شاه طهماسب پژوهش کاملی در دست نداریم و ناچاریم که به توصیف های کوتاه و نارسا و گاه حتی متناقض منابع محدود بررسی شده اکتفا کنیم تا پرده از چهره پادشاهی گرفته شود که چندان شناخته شده نیست. منابع می گویند که شاه در930 ه. ق. (1523م.)، در هنگام جلوس به سلطنت، کمتر از یازده سال داشت. نیز تقریبا تمامی منابع این عصر متفق القول اند که شاه در این هنگام یعنی در طفولیت و در ابتدای سلطنت، به هنر و هنرمندان گرایش بسیار نشان می داد به طوری که نه تنها خود از آموزش نقاشی و خوشنویسی بهره مند شد بلکه آن را در بین درباریان نیز گسترش داد. این سیاست در سال های بعد نیز دوام آورد.

خرید

موسیقی زهیریگ بلوچی (ترجمه مقاله هنر)

عنوان انگلیسی مقاله: The Baluchi Zahirig music, Introduction to Professional Baluchi Music

عنوان فارسی مقاله: موسیقی زهیریگ بلوچی و مقدمه ای از موسیقی حرفه ای بلوچ

طبقه بندی: هنر

فرمت فایل ترجمه شده: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 9

لینک دریافت رایگان نسخه انگلیسی مقاله: دانلود

چکیده

در زمان های دور، بلوچ ها در شمال و مرکز ایران می زیستند. گویی از سده دهم میلادی، آنها کم کم به سوی جنوب ایران روانه شده و تا مرز هندوستان پیش رفتند. امروزه بیشتر بلوچ ها در سرزمینی زندگی می کنند که بخش غربی پاکستان و جنوب ایران را در بر می گیرد. امروزه بلوچ ها در کرانه عربی خلیج فارس پخش شدند. در دوران این مهاجرت دراز مدت بلوچ ها با سایر دسته های نژادی مانند براهویی، سیندی، لاسی، جت و دیگر گروه ها برخورد کردند. در میان آنان، ایلاتی بودند که به انجام کارهای دستی (زرگری، آهنگری) و ساخت موسیقی می پرداختند. این گروه متعلق به طبقه اجتماعی اوستای 2 و بیشتر به ایلات رند و زنگشاهی وابسته اند. شاید این گروه ها شاخه ای از نژاد ایلات کولی و کولیانی باشند که گذشته تاریخی آنها به زمان های دوردست به اندازه 2000 سال پیش می رسد. با توجه به نقش میراث داری موسیقیدانان بلوچ در فرهنگ زندگی بلوچی این پرسش پیش می آید که موسیقی بلوچ ها تا چه اندازه نسبت به ریشه های خود به ویژه در وادی جنوب در مکران اصیل مانده است. با بررسی این موسیقی درمی یابیم که لایه قدیم ایرانی در برخی مقام ها مانند قبله و صلو و وزن های شش هشتم و هفت هشتم، با لایه دیگری از سمت خاور پوشیده شده و از آن موسیقی بلوچی به دست آمده که رنگ و بویی بین ایرانی و هندی پیدا کرده است، بدین معنا که بین مقام و راگا جای گرفته است. رنگ هندی این موسیقی بر پایه مرکزی بودن نت شاهد (سا در هند) در همه آهنگ ها و یا ساختارهای مقامی و همچنین درجه بندی اساسی نیم پردگی در مقام هایی است که درسنت های موسیقی ایرانی و عربی یافت نمی شود. هم چنین کاربرد سیم ها و احزان و همنوازی و احزان ضربی یعنی ساز تنبورگ به آن چهره هندی می بخشد. در این موسیقی پرده و گام و ... مانند اجزای موسیقی هندی اند. درباره ویژگیهای وزنی این موسیقی باید بگوییم که دارای وقفه های لهجه دار، ظرافت حالت ریتمیک، آزادی در اجرا و ریتم های بینابین ضربه های 7 و 8، 3 و 5 و 5 و 7 تایی است. همچنین در این موسیقی گام های شش نتی در یک اکتاو یافت می شود که شاید رد پایی از سنت محلی بوده است که به دست استاها وارد این موسیقی شده است. در هر حال، این لایه ها خیلی از هم جدا نبوده و پایه موسیقی سنتی مکران را می سازند.

خرید

ترجمه کشف زبانی بین المللی به نام موسیقی (مقاله هنر)

عنوان انگلیسی مقاله: Discovering an International Language called music
عنوان فارسی مقاله: کشف زبانی بین المللی به نام موسیقی
طبقه بندی: هنر
فرمت فایل ترجمه شده: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 8

چکیده
موسیقی ایرانی گنجینه پر بار و غنی از نغمه های گوش نواز، ملودی های سحر انگیز، ترانه های پر معنا و روح پرور است، اما این هنر با همه گستره پهناورش و غنای اعجاب انگیز و همه وابستگی اش به عمق و جوهر فرهنگ ایرانی و ارتباط روحی و عاطفی اش با مردم این سرزمین، و تاریخی که به هزاران سال پیش میرسد، در جهان غرب به عنوان یک سبک موسیقی بین المللی و پتانسیلی برای تبادل فرهنگی شناخته نشده است. موسیقی ایرانی، در مواجهه با موسیقی علمی و آکادمیک و یا موسیقی کلاسیک غربی، هنری مهجور و دور افتاده مانده است. ما تنها توانسته ایم در کنسرت هایی آموزشی و محدود، گوشه هایی از این موسیقی پر بار و پر زمینه را به گوش مخاطبانی اندک برسانیم. در تبادل فرهنگی بین شرق و غرب، موسیقی ما از موسیقی هند و ژاپن، از ریتم های افریقایی و موسیقی و رقص های امریکای لاتین عقب مانده است. چه چیزی باعث شده که ما نتوانیم در این حیطه وسیع از هنر، از موسیقی خود برای یک تبادل هنری بهره ببریم؟ این موضوع یک مناظره شد بین لوریس چکناواریان، آهنگساز، موسیقیدان و رهبر ارکستر ارمنی الاصل ایرانی و فریدون ناصری، موسیقی شناس و رهبر ارکستر سمفونیک تهران. آیا گنجینه موسیقی ایران، متشکل از موسیقی محلی و بومی، موسیقی سنتی و ردیفی این گنجایش را دارد که در سطح بین المللی و جهانی، با زبان موسیقی علمی و آکادمیک طرح و اجرا شود و فقط به عنوان هنری شرقی و حاشیهای به آن نگاه نشود؟
لوریس چکناواریان: ما نوعی موسیقی داریم که بومی است و بین مردم و در روستاها و نقاط مختلف این سرزمین جریان دارد. این موسیقی سینه به سینه انتقال می یابد. به مراسمی خاص، چون عروسی، ختنه سوران، تولد و جشنها وابسته است و جنبه علمی ندارد. در تاریخ موسیقی، هنرمندانی چون بلابارتوک و کومیتاس در کشورهای خود، این نوع موسیقی را نتنویسی و ثبت کرده اند و ما تا کنون چنین نکرده ایم. نوع دوم موسیقی دستگاهی، ردیفی یا سنتی ماست که بسیار هم والاست. همان قدر والا و گسترده که موسیقی علمی غربی. استادی در آن به سال ها تمرین و ممارست نیاز دارد.

خرید

ترجمه سینمای ایران (مقاله هنر)

عنوان انگلیسی مقاله: Iranian Cinema

عنوان فارسی مقاله: سینمای ایران

طبقه بندی: هنر

فرمت فایل ترجمه شده: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 40

لینک دریافت رایگان نسخه انگلیسی مقاله: دانلود

چکیده

سینمای امروز ایران در جهان می درخشد ولی در آغاز، عکاسی بخت بلندتری داشت و در دوران ناصری میتوانست در میان بهترین ها در جهان جلوه کند. هم اکنون، آلبومخانه کاخ گلستان، که بیشتر یادگار آن دوران است، شاید در یکدست بودن و قدمت یک رقیب بیشتر در دنیا نداشته باشد که آن مجموعه پادشاهی بریتانیا است. برای نگارنده، این سئوال مطرح بود که چگونه بین معرفی عکاسی به صورت داگروتیپی در سال 1839 م / 1254 ق / 1218خ در پاریس و نخستین عکسبرداری در ایران، در اواسط دسامبر 1842/ اواسط ذیقعده 1258/ پایان آذر (قوس) 1221، توسط نیکلای پاولوف، کمتر از سه سال به دنبال درخواست محمدشاه، شاه قاجار، گذشت. حال آنکه نیم قرن بعد، طبق اسنادی که تا این اواخر به دست آمده بود، فاصله بین معرفی سینما در سال 1895 م/ 1274خ در پاریس اولین فیلم ایرانی چهارچوب ایرانی آنهم در اروپا به پنج سال رسید. این تاخیر را در ضعف دستگاه مظفری و کشور در مقایسه با گذشته، ملایمت فطری شخص مظفرالدین شاه، ناآگاهی و بی توجهی مردم و عدم احساس مسئولیت از سوی ایشان می توان یافت.

همچنین می توان پذیرفت که اگر ناصرالدین شاه در 1313 ق/ 1896 م/ 1274 خ به قتل نرسیده بود، فیلم سینما و دوربین فیلمبرداری در همان سالها به تهران رسیده و شاید رشد سریعتری از همان ابتدا پیدا می کرد ولی این چنین نشد. در مورد تاریخ نخستین سالهای سینما، ساماندهی قابل تقدیر آلبومخانه کاخ گلستان که از سه چهار سال گذشته آغاز گردیده از یک سو و آغاز بازنگری اسناد کاخ گلستان از سوی دیگر، دگرگونی های ژرفی اکنون در دیدگاه کلی نسبت به آشنایی و ورود سینما به ایران پدید آورده است: تاریخ ورود نخستین دستگاه های سینما به ایران به عقب رفته، سینمای نخستین ایران چهره ای نو یافته و تحول آغاز سینمای ایران در مسیر تازه ای قرار گرفته است. البته دستیابی به برخی از فیلمهای کاخ گلستان، که به آن اشاره خواهد شد، و مهمتر از آن درک هر چند محدود، اهمیت آن فیلمها در هجده سال پیش در چهارچوبی که امروز نتیجه می دهد رخ داد ولی در پیشرفت امور به علل گوناگون تا سالهای اخیر وقفه افتاد. در این نوشته کوتاه بر دو نکته اساسی تأکید خواهد شد: آشنایی با سینما و رسیدن نخستین اسباب سینما به ایران و تولد آنچه که می توان آن را نخستین مجموعه فیلم ها و به ویژه «فیلمهای سینمایی ایران» دانست.

خرید

ترجمه تئاتر غربی، تئاتر شرقی (مقاله هنر)

عنوان انگلیسی مقاله: Eastern Theatre, Western Theatre

عنوان فارسی مقاله: تئاتر غربی، تئاتر شرقی

طبقه بندی: هنر

فرمت فایل ترجمه شده: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل ترجمه شده: 9

لینک دریافت رایگان نسخه انگلیسی مقاله: دانلود

چکیده

نمایش شرقی، نمایشی روایتی است. برای بازیگر شرقی طبیعی است که دارد دیگری را بازی می کند و یا از چیزی غیر خود خبر می دهد، بنابراین به راحتی و به کمک کنایه ها و مبالغه های بازیگری، اشاره به ورای خود را، با ایجاد فاصله بین خود و نقش، قابل لمس می سازد. درک و تحلیل همین جنبه ها در اروپای معاصر از یک طرف به تکوین فکر «فاصله گذاری» کمک کرد، و از طرف دیگر زیربنای «نمایش آیینی» شد. به هر حال، در هر دو تئاتر غربی و شرقی «آیینی بودن» و «فاصله داشتن» هیچ کدام هدف نیست، بلکه منطق ذاتی و طبیعی نمایش است. دیگر طبیعی است که حس ها گرچه واقعی ست ولی بازی ها واقعی نباشد، و طبیعی است که بازیگران خود را با نقش یکی نکنند، زیرا نمی گویند «ما آن شخصیت» هستیم، بلکه فقط از «او» خبر می دهند، یا «شخصیت نقش را برای ما» روایت می کنند. پس دیگر طبیعی است که بازیگر ناظر بر نقش هم باشد و با تأکید بر زشتی عمل یا نیکی رفتار شخص بازی، قضاوت های موافق و مخالف تماشاگر را برانگیزد و طبیعی است که بازیگر (که همه مهارتش را در تجسم بخشیدن به اشیا و ابعاد غایب و ایجاد فضاهای گوناگون به کار می برد) در فاصله ها و وقفه های قرار گرفتن در آن شخصیت مثلا آب بخواهد تا نفسی تازه کند، یا گریم را ترمیم کند، یا در سراسر بازی نقشش را از روی نوشته بخواند، زیرا او نمی گوید که واقعه در حال رخ دادن است، بلکه واقعه ای رخ داده را با منظور معین تعریف می کند. «فاصله گذاری» در تعزیه و در کار برتولت برشت هر چند به نتایج مشابهی می رسد ولی مطلقا از یک جنس نیست. برشت می کوشد با فاصله گذاری تماشاگر را از حل و جذب شدن، یا مثلا تسخیر شدن توسط جادوی صحنه دور نگاه دارد تا قضاوتش بیدار بماند. در تعزیه، بازیگر و نقش اصلا و اساسا نمی توانند یکی بشوند، زیرا آنچه بازیگر انجام می دهد در واقع نوعی تذکار مذهبی و عبادتی است. او خود را کمترین ذره در مقابل امامان و دشمن در مقابل دشمنان ایشان می داند.

خرید