چکیده
فعالیت فیزیکی در بیماری و سلامتی حائز اهمیت است. دستگاه های ارزان قیمت، دقیق و سریع می تواند در ارزیابی فعالیت های روزانه کمک کند. ما فناوری جدید سنجش فعالیت ها را به یک گوشی با استفاده از قابل حمل موزیک پلیرها و دستگاه های تلفن قابل حمل (تو گوشی سنجش فعالیت فیزیکی PASE) بررسی کردیم. در این مقاله بررسی می کنیم که آیا PASE می تواند فعالیت های قیزیکی را به دقت و سرعت شناسایی کند و شدت آن و مصرف انرژی را بسنجد یا نه.
روش ها: آزمایش 1: 18 نفر PASE را با حالت های مختلف بدن و در طول راه رفتن مدرج استفاده کردند. مصرف انرژی با استفاده از کالریمتری غیر مستقیم اندازه گیری شد. آزمایش 2: هشت نفر از تو گوشی استفاده کردند و مسیری شناخته شده را پیمودند. آزمایش 3: هشت نفر از تو گوشی استفاده کردند و در سرعت 3.5 mph پیاده روی کردند.
نتایج: این درون گوشی به درستی ایستادن و راه رفتن و نشستن را از پیاده روی (76/ 76 نفر) تشخیص داد. خروجی PASE افزایش پی در پی در سرعت راه رفتن و با افزایش مصرف انرژی (R2 > 0.9) نشان داد. پیش بینی PASE از سرعت پیاده روی بی مکث 2.5 ± (SD) مایل در ساعت 0.18 و، CF سرعت واقعی، 0.16 ± 2.5 مایل در ساعت بود. این درون گوشی ها با موفقیت پیاده روی را در 3.5 مایل در ساعت از «دویدن» با همان سرعت را تشخیص دادند. (p <0.001)
نتیجه گیری: این افراد به خوبی با درون گوشی کنار آمدند و با آن راحت بودند. بنابراین PASE می تواند برای بیان درست فعالیت بدنی بدون مکث و مصرف انرژی مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژه: تجهیزات سیار، فعالیت غیر ورزشی، گرمازایی، هزینه انرژی، کم کردن وزن
مقدمه
تاثیر چاقی در سلامت جهانی است بسیار شدید است. به طور کلی توافق شده که سطوح پایین فعالیت بدنی به خصوص نشستن (به عنوان مثال کم تحرکی) در پاتوژنز چاقی مهم است. بنابراین، ابداع ابزار موثر برای اندازه گیری فعالیت بدنی می تواند در مبارزه با کم تحرکی مفید باشد.
خلاصه
نتایج مشابهی نیز تحت مدل فیزیکی دیگر قرار داشته که نسبت سیگنال مورد نیاز برای مداخله برای پذیرش موفق، مشخص می باشد.
به طور بنیادین، برای تمام گره ها در سرتاسر دامنه مهم می باشد تا به اشتراک بخشی از کانال هایی که برای گره ها در بخش های مجاور بکار می گیرد، بپردازد، و این دلیل برای محدودیت در ظرفیت می باشد.
تقسیم بندی کانال به چندین کانال فرعی هیچ یک از این نتایج را تغییر نمی دهد.
بعضی از کاربردها، ارزش ملاحظه شدن توسط طراحان را دارند. چون خروجی ایجاد شده برای هر کاربر زمانی که تعداد کاربران افزایشی را نشان می دهد، به صفر کاهش می یابد، احتمالا شبکه هایی که با تعداد کمتری از کاربران رابطه برقرار می کنند، و یا اکثرا ارتباطاتی را با بخش های مجاور برقرار می کنند، احتمال بیشتری برای ان ها وجود دارد تا پذیرش را دریافت کنند.
کلمات کلیدی: شبکه تک کاره، ظرفیت، شبکه های رادیویی چندگامه، خروجی، شبکه های بی سیم
مقدمه
شبکه های بی سیم متشکل از تعدادی از گره هایی می باشند که که با یکدیگر بر روی کانال های بی سیم ارتباط برقرار می کنند. نمونه هایی از آن عبارتند از صدای تلفن همراه و شبکه های داده و آی پی موبایل. در موارد دیگر، تمام پیوندها، به صورت بی سیم می باشند. یکی از نمونه های چنین شبکه هایی به نام شبکه های رادیویی چندگامه یا شبکه های تک کاره می باشند. احتمال دیگر نمونه های پیشرو می باشد، مرجع [1] را مشاهده کنید، که مجمووعه ای از ” خانه هوشمندی” می باشد که کامپیوترها، اجاق مایکروویو، قفل در، شیرهای آب، و دیگر تجهیزات اطلاعاتی توسط شبکه بی سیم متصل شده اند.
این مقاله به تمام این چنین انواعی از شبکه های بی سیم اشاره دارد. چنین شبکه هایی شامل گروهی از گره ها می باشند که با یکدیگر بر روی کانال بی سیم بدون هیچ کنترل متمرکزی در ارتباط می باشند؛ شکل 1 را مشاهده کنید. گره ها می توانند در مسیردهی بسته های داده یکدیگر همکاری داشته باشند. نبود کنترل متمرکز و تحرک گره احتمالی منجر به مسائل زیادی در شبکه، دسترسی متوسط، و لایه های فیزیکی می شود، که دارای هیچ همتایی در شبکه های کابلی همانند اینترنت یا شبکه های موبایل نمی باشند.
دسته: برق
حجم فایل: 342 کیلوبایت
تعداد صفحه: 5
یک الگوریتم ابتکاری جدید برای مساله تخصیص واحد + نسخه انگلیسی
A New Heuristic Algorithm for Unit Commitment Problem
چکیده
تخصیص واحد (UC) سیستمهای قدرت مقیاس وسیع یک مساله پیچیدۀ بهینهسازی غیرخطی و نوع عدد صحیح مختلط با قیود مختلف است. این مقاله بر اساس اصلاح الگوریتم جستجوی هارمونی (HS) یک روش نوین و موثر برای حل برنامهریزی راهبردی تخصیص واحدهای تولیدی ارائه میکند. این الگوریتم در مقایسه با دیگر روشهای تکاملی (EM) کاربرد آسانی داشته و در دستیابی به پاسخ بهینه در یک زمان مناسب توانمند است. روش پیشنهادی به کمک یک مجموعه دادهها مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج بدست آمده نیز با نتایج مقالات دیگر مقایسه میشود. نتایج عددی نشان دهنده کارائی و بهبود پاسخ از لحاظ هزینه و زمان اجرا در مقایسه با نتایج دیگر الگوریتمهای قدرتمند بهینهسازی ابتکاری است.
کلیدواژگانها: تخصیص واحد، الگوریتم تکاملی، جستجوی هارمونی (HS) ، توزیع اقتصادی
مقدمه
مساله تخصیص واحد یکی از مسئل مشکل بهینه سازی است که تحت قیود خاصی که از جانب سیستم و شرایط فیزیکی تحمیل میشوند تحت تاثیر قرار میگیرد. حل مساله تخصیص واحد از هر دو جنبه زمان اجرا و طرح صحیح و مناسب نیروگاهها با حداقل هزینه حائز اهمیت است. در رابطه با این موضوع و حل مساله تخصیص واحد منابع متنوعی منتشر شده است. در ذیل به روشهای مختلف حل مساله تخصیص واحد در نوشتجات اخیر اشاره مختصری شده است. لیست اولویت (PL) [1]-[2] به ترتیب صعودی واحدهای با هزینه بار کامل را اختصاص میدهد تا اینکه ابتدا واحدهای از لحاظ اقتصادی به صرف تخصیص داده شوند تا تقاضای سمت بار برآورده شود. روش PL بسیار سریع است اما به شدت ابتکاری بوده و زمانبندیهایی با هزینه اجرای نسبتا بالا ارائه میدهند. روش شاخه و حد (BB) [3]-[4] دارای خطر نقص در ظرفیت ذخیرگی و افزایش قابل توجه زمان محاسبه برای مساله مقیاس وسیع است. روش آزادسازی لاگرانژ (LR) [5]-[7] بر روی یافتن یک تکنیک هماهنگی مناسب برای تولید یک پاسخ اولیه ممکن و در عین حال کمینه کردن شکاف دوگانگی متمرکز است. مشکل اصلی روش آزادسازی لاگرانژ دشواری در دستیابی به پاسخهای ممکن است. روشهای فوقابتکاری تکنیکهای جستجوی مبتنی بر تکرار هستند که قادرند نه تنها پاسخهای بهینه محلی بلکه پاسخ بهینه جهانی را نیز جستجو کنند. در روشهای فوقابتکاری، برای تخصیص واحد از GA، TS، EP، SA و غیره استفاده میشود [8]-[11]. این روشها دارای مزیت جستجو کاملتر فضای پاسخ بوده و از همگرایی زودرس به بهینههای محلی اجتناب میکنند. دشواری اصلی آنها حساسیتشان به انتخاب پارامترهاست. با این حال، برای یک مساله مقیاس وسیع، این روشها به دلیل ذات تکراری بودنشان، زمان و فضای بیشتری را به خود اختصاص میدهند.
مقدمه
بحث در مورد استرس یا فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیبهای گوناگون شده است. اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده و فیزیکدانان طبق فرمول ثابت کرده اند که هر چه نیروی وارد بر سطح بیشتر باشد فشار حاصله بیشتر خواهد بود و به این نتیجه رسیدند که هر چه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد با توجه به این مسئله بود که کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان ساخت که قسمتهای مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید ثبات داشته باشد و به نظر او تمام ساختارهای فیزیولوژیک او هدفشان تنها حفظ این ثبات است. بعد او دسته کانون نظرات کلودبرنارد را گسترش داد و برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد بدنبال کارهای کانون، هانس سلیه (1930) تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد. سلیه با تاکید بر سیستم اندوکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی تغییرات حفاظتی سازگارکننده ایی در ارگانیسم روی می دهد به نظر هر محرک فشار زا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش شود که او آنرا ((سندرم سازگاری عمومی)) نامیده است و معتقد است استرس یا فشار رواین عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود بعدا نظرگاه دیگری ارائه گردید و برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده ارائه نمود. در اولین مدل استرس به عنوان یک محرک یا حادثه محیطی تعریف شده که فشار زیاد و بیش از حد بر ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس به عنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل را بر هم می زند تعریف شده و در سومین مدل استرس به عنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضاها و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ها برای مواجه با آن است. فروید معتقد است تا زمانی که خصلت محیط تغییز نکرده است قدرتهای انطباقی می تواند تعادل بین ارگانیسم و محیط را بوجود آورند و الگوئی معمول رفتار ادامه یابد. وقتی از ضربه یا فشار صحبت می کنیم منظورمان این است که بعضی از خصوصیتهای محیط تغییر کرده است. این تغییرات باعث می شود که روش سازگاری قبلی برای انطباق با محیط جدید کافی نباشد به دنبال این تغییرات اعتماد به نفس از بین می رود و در علاقه و انگیزه برای فعالیت حاصل می شود و فرد دچار اختلال می شود. پاولف برای تبیین اثرات استرس معتقد است که وقتی بیش از تحمل سیستم عصبی باشد فروپاشی عصبی فرا می رسد در این حالت ویژگی های رفتار قبلی تغییر می کند میزان استرس که سیستم بدن می تواند تحمل کند به موجب وضع جسمی فرق می کند. اگر تحریک بیش از حد به مدت نسبتا طولانی ادامه یابد صرف نظر از نوع سیستم عصبی ما با فروپاشی سیستم عصبی روبرو می شویم.
چکیده
در این مقاله، ما به اثبات بعضی از قضیه های نقاط ثابت مشترک برای دو نگاشت غیرخطی در فضاهای متریک M فازی کامل می پردازیم. نتایج اصلی ما، به اصلاح نسخه هایی از چند قضیه نقطه ثابت در فضاهای متریک فازی کامل می پردازد.
مقدمه
مفهوم مجموعه فازی نخستین بار توسط محققی به نام زاده در سال 1965 معرفی شد. از آن به بعد، به منظور بکارگیری این مفهوم در توپولوژی (مکان شناسی) و تجزیه و تحلیل، بسیاری از محققان در سطح گسترده ای، تئوری مجموعه های فازی و کاربرد آن را توسعه داده اند. جورج و ورامانی (8) و کراموسیل و میچالک (11) به معرفی مفهوم فضای توپولوژیک فازی از طریق متریک فازی پرداختند که دارای کاربردهای بسیار مهمی در فیزیک ذرات کوانتوم به ویژه در ارتباط با نظریه بینهایت و رشته بوده که توسط ال- ناشی مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از محققان به اثبات بعضی از قضایای نقاط ثابت مشترک در فضاهای متریک (احتمال) فازی پرداختند. واسوکی، نسخه فازی قضیه نقاط ثابت مشترک را که دارای شرایط اضافی بوده است، بدست آورد. در واقع واسوکی به اثبات قضیه نقاط ثابت مشترک فازی با تعریف قوی از توالی کُشی پرداخته است (نکته 3.13 و تعریف 3.15 را مشاهده کنید).
از طرف دیگر، داژ به معرفی مفهوم متریک تعمیم یافته و D متریک پرداخته و ادعا می کند که همگرایی D متریک به تعریف توپولوژی هاسدورف پرداخته و D متریک به ترتیب در هر سه متغیر متوالی می باشد. بسیاری از محققان از این ادعاها برای اثبات قضایای نقطه ثابت در فضاهای D متریک استفاده کرده اند، اما متاسفانه، تقریبا تمام قضایا در فضاهای D متریک معتبر نمی باشند. اخیرا، صادقی و همکارانش به معرفی D متریک پرداخته اند که بر مبنای تغییر احتمالی تعریف D متریک توسط داژ بوده و به اثبات خصوصیات اصلی فضاهای D متریک می پردازد. همچنین با استفاده از مفهوم D متریک، آن ها به تعریف فضای متریک فازی M پرداخته و به اثبات بعضی از قضایای نقطه ثابت مربوطه، برای بعضی از نگاشت های غیرخطی در فضاهای متریک فازی کامل M پرداختند. در این مقاله، ما به اثبات بعضی از قضایای نقاط ثابت مشترک برای دو نگاشت غیرخطی در فضاهای متریک فازی کامل M می پردازیم. نتایج اصلی ما به اصلاح نسخه هایی از چند قضیه نقطه ثابت در فضاهای متریک فازی کامل می پردازد.