این مقاله به بحث راجع به مفاهیم تجاری راجع به مالیات بر ارزش افزوده می پردازد که باعث بازپرداخت مالیاتهای داخلی به وسیله تولیدکنندگان داخلی به عنوان پرداخت کننده در زمان اعمال مالیاتها بر واردات یا تولیدات اجناس خارجی می شود.مالیات بر ارزش افزوده به وسیله 140 کشور دنیا در حال اعمال است که شامل تمامی اعضای OECD کوچکتر ایالات متحده نیز می شود.بررسی ما راجع به مفهوم تطابق دادن مالیاتهای برون مرزی در تراز تجارت ایالات متحده است که پیشنهاد کننده کاهش سطح مالیات بر ارزش افزوده چه در واردات و صادرات است و اینکه این اثرها به صورت اخص در بخش های مراکز قدرت بیشتر است.ما از طرح داده ها در طول 12 سال استفاده می کنیم 29 مورد از صنایع و 146 کشور که برای هدایت تحلیل هاست.
این مقاله به بحث در رابطه با مفاهیم تجاری مالیات بر ارزش افزوده می پردازد که باعث بازگشت مالیات داخلی به وسیله صادر کنندگان محصولات داخلی در زمان اعمال مالیات بر تولیدات داخلی و خارجی می شود.سازمان تجارت جهانی مجوز اینگونه تطبیقات خارجی را راجع به مالیاتهای غیر مستقیم از قبیل مالیات بر مصرف یا ارزش افزوده را داده است.اگرچه در آمریکا عموما بکارگیری مالیاتهای مستقیم مثل مالیات بر افراد و درآمد شرکت ها نمی تواند شامل تعهدات تعدیلات خارجی سازمان تجارت جهانی شود.متعاقبا شرکت های آمریکائی احتمالا به صورت اسمی یک تعدیل مالیات داخلی بدون تعدیلات خارجی را متحمل می شوند که این کار باعث زیان رساندن به رقابتهای تجاری می شود.ما به تحلیل مفهوم تجاری مالیات بر ارزش افزوده بر تراز تجاری آمریکا می پردازیم.اگرچه برخی از شواهد اقتصادی نشانگر این است که آمریکا قادر به بهبود وضعیت رقابتهای تجاری خود می باشد اگر بتواند برخی از اجزای خاص ساختار مالیاتی خود را کنار بگذارد خصوصا در مورد مالیات بر درآمد شرکت ها با تعدیلات خارجی مالیات و همچنین این مقاله درصدد نشان دادن مفهوم فرض مالیات بر ارزش افزوده در آمریکا نیست.تنها هدف ما شواهد مربوط به اثر وضعیت مالیاتی موجود در آمریکا و طرح های تجاری شامل مالیات بر ارزش افزوده و رقابتهای تجاری در آمریکا که تعریف شده به عنوان بهبود مربوط در صادرات و واردات است.
متغیر وانتخاب مشخصه به عنوان نقطه ثقل اکثر پژوهش ها در زمینه های کاربردی بوده که در ارتباط با آن ها، پایگاه های داده یا صدها یا هزاران متغیر موجود می باشند. این حوزه های شامل پردازش متنی اسناد اینترنتی، تجزیه و تحلیل آرایش ژنی و شیمی ترکیبی می باشد.هدف انتخاب متغیر سه گانه می باشد: که عبارتند از بهبود عملکرد پیش بینی شاخص ها، ایجاد شاخص های به صرفه تر و سریعتر، ایجاد درک بهتری از فرایند اصولی، که داده ها را ایجاد می کند. مشارکت این موضوع خاص، محدوده گسترده ای از جنبه های مرتبط با چنین موضوعاتی را تحت پوشش قرار می دهد: که عبارتند از تعریف بهتری از تابع هدف، ایجاد مشخصه، رده بندی مشخصه، انتخاب مشخصه های چندمتغیری، روش جستجوی مناسب، و روش ارزیابی اعتبار مشخصه.
انتخاب متغیر، انتخاب مشخصه، کاهش ابعاد فضا، کشف الگو، فیلترها، بسته بندی، خوشه بندی، نظریه اطلاعات، دستگاه های بردار پشتیبانی، انتخاب مدل، تست آماری، بیوانفورماتیک، بیولوژی محاسبه، القای ژنی، میکرو آرایه، علم ژنتیک، پروتومیک، QSAR، دسته بندی متنی، بازیابی اطلاعات.
از سال 1997، زمانی که موضوعات خاصی در این ارتباط شامل چندین مقاله در مورد متغیرها و انتخاب مشخصه منتشر شد، چندین حوزه مورد بررسی از بیش از 40 مشخصه استفاده کرد. این شرایط در طی چند سال گذشته به طور قابل توجهی تغییر یافته است. تکنیک های جدید برای مد نظر قرار دادن این فعالیت های چالشی شامل بسیاری از متغیرهای نامربوط و تکراری و چندین نمونه آموزشی قابل مقایسه مطرح شد.
دو نمونه به عنوان حوزه های کاربردی جدیدی مطرح شده و کمکی به ما بر اساس توضیحات مربوط به این مقدمه می کنند. یکی از آن ها بر مبنای انتخاب ژنی از داده های میکروآرایشی می باشد و دیگری طبقه بندی متن می باشد. در مسئله انتخاب ژن، متغیرها بر مبنای ضریب القای ژن بوده که مطابق با فرواوانی mRNA در یک نمونه (برای مثال بیوپسی بافت) برای تعدادی از بیماران می باشد.
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر برندسازی داخلی بر روی تعهد کیفیت خدمات کارکنان انجام شد. برندسازی داخلی استفاده از تکنیک های مختلف به منظور برقراری ارتباط با ارزش های برند اصلی و دادن وعده در داخل سازمان با هدف همتراز نمودن خدمات کارکنان با فرایند برندسازی است. از سوی دیگر، تعهد کیفیت شناسایی کارکنان بخش خدمات با کیفیت هدف گرایی سازمان می باشد. بررسی انجام شده در این زمینه نشان داد که سطح برندسازی داخلی تاثیر نسبتا زیاد و در عین حال بسیار مثبتی بر سطح تعهد کیفیت دارد. چهار روش اساسی برندسازی داخلی از جمله آموزش، جهت گیری، جلسه توجیهی و نشست گروهی اساسا در نظر گرفته شده اند تا همبستگی قابل توجه و متوسط در تعهد کیفیت و همچنین اجزاء را نشان دهند. عوامل موثر از جمله تعیین کارمند، سن و تجربه نیز برای تاثیر مثبت شان بر روی برندسازی داخلی و تعهد کیفیت مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. با این حال، نه برندسازی داخلی و نه تعهد کیفیت هیچیک تحت تاثیر این عوامل جمعینی قرار ندارند.
ما در عصر برندسازی زندگی می کنیم که برندها در آن ثابت نموده اند که با ارزش ترین جنبه های ارائه و همچنین با ارزشمند ترین دارایی برای یک تجارت می باشند. برندسازی در بخش خدماتِ مصرف کننده اهمیت ویژه ای دارد و قبل از تجربه قادر به ارزیابی کیفیت خدمات نیست. یکی دیگر از ویژگی های مهم در بخش خدمات این است که ارائه موفقیت آمیز فرایند خدمات در حد زیادی به مهارت ها و استعداد کارکنان بخش خدمات بستگی دارد.
شبکه های اجتماعی آنلاین (Facebook, MySpace, LinkedIn و مواردی ازاین دست) پدیده های جدید مهمی در الگوهای ارتباطی و تعاملی انسان محسوب شده و بر شیوه ارتباط افراد با یکدیگر تاثیر شگرفی اعمال می کنند. در این تحقیق، تصمیم برای استفاده از یک شبکه اجتماعی آنلاین به صورت کنش اجتماعی عمدی مفهوم سازی و تاثیر نسبی سه مد فرایندهای نفوذ و تاثیر اجتماعی (رعایت و تطابق، درونی سازی، و شناسایی) بر کاربرد کنش اجتماعی عمدی (قصد جمعی) مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق تجربی کاربران فیس بوک (n=389) نشان داد که قصد جمعی برای استفاده از سایت شبکه اجتماعی بر طبق هنجار ذهنی و هویت اجتماعی تعیین می گردد. به علاوه، هویت اجتماعی ساختار نهفته درجه دومی است که از مولفه های درجه اول شناختی، ارزیابی و عاطفی تشکیل شده است. راجع به مبانی تحقیق و عمل بحث شده است.
intention- we – تاثیر اجتماعی، هویت اجتماعی، نرم و هنجار ذهنی، نرم گروهی، شبکه های اجتماعی آنلاین، اقتباس IS، تداوم IS
بحث و بررسی در خصوص ارضای نیازها و عوامل دیگری و اثر بخشی بیشتر کارکنان و ایجاد محیطی صیفی و پر جاذبه برای آنان در محیط های سازمانی توجه هر فرد دلسوز به آینده این مرز و بوم را به خود معطوف می آورد. چرا که با تلاش و همفکری کلیه آمار و سازمانهای جامعه است که می توان به طور طبیعی امیدوار بود از طریق اعمال یک مدیریت صحیح و علمی کشور واقعاً در جهت توسعه و پیشرفت قدمهای اساسی بردارد. از آنجا که محقق خود چندی است در سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان کارشناس تحقیقات مشغول به کار می باشد و بارها شاهد تغییر و حیات کارشناسان این سازمان بوده است لذا همواره این سئوال برایش مطرح بوده و هست که چرا و چگونه در پاره ای موارد از طریق ایجاد انگیزیش و ارضای نیازهای منطقی و معقول کارشناسان در دلبستگی به کار و بالا بردن روحیه آنها تأثیر مثبت حاصل شده و با بالعکس در اثر کم توجهی و ضعف مدیریت، تا چه حد در روحیه و انگیزه افراد اثر سوء گذاشته است چرا برخی افراد در سازمان با وجود امکانات و مزایای یکسان فعال و دارای انگیزه و برخی دیگر، تمامی مشکلات ماندگار می شوند؟ در چه صورتی افراد حداکثر توان خود را در کار به عمل می آورند؟چگونه می تون روحیه شغلی آنان را افزایش داد؟ و چرا و چراهای دیگر موجب شده است که محقق در انی خصوص گام برداشته تا عوامل موثر و اسایی در انگیزش کارشناسان سازمن برنامه و بودجه را مورد بررسی قرار دهد و از این رهگذر بتواند در جهت ارتقا و اثر بخشی عملکرد کارشناسان در راستای اهداف سازمان رهنمودها و راهکارهایی هر چند ناچیز ارائه دهد.