مقدمه
در طراحی کنونی توربو ماشینها، و بخصوص برای کاربردهای مربوط به موتورهای هواپیما، تاکید اساسی بر روی بهبود راندمان موتور صورت گرفته است. شاید بارزترین مثال برای این مورد، «برنامه تکنولوژی موتورهای توربینی پر بازده مجتمع» (IHPTET) باشد که توسط NASA و DOD حمایت مالی شده است. هدف IHPTET، رسیدن به افزایش بازده دو برابر برای موتورهای توربینی پیشرفته نظامی، در آغاز قرن بیست و یکم می باشد. بر حسب کاربرد، این افزایش بازده از راههای مختلفی شامل افزایش نیروی محوری به وزن، افزایش توان به وزن و کاهش معرف ویژه سوخت (SFC) بدست خواهد آمد. وقتی که اهداف IHPTET نهایت پیشرفت در کارآیی را ارائه می دهد، طبیعت بسیار رقابتی فضای کاری کنونی، افزایش بازده را برای تمام محصولات توربو ماشینی جدید طلب می کند. به خصوص با قیمتهای سوخت که بخش بزرگی از هزینه های مستقیم بهره برداری خطوط هوایی را به خود اختصاص داده است، SFC، یک فاکتور کارایی مهم برای موتورهای هواپیمایی تجاری می باشد. اهداف مربوط به کارایی کلی موتور، مستقیما به ملزومات مربوط به بازده آیرودینامیکی مخصوص اجزاء منفرد توربو ماشین تعمیم می یابد. در راستای رسیدن به اهداف مورد نیازی که توسط IHPTET و بازار رقابتی به طور کلی آنها را تنظیم کرده اند، اجزای توربو ماشینها باید به گونه ای طراحی شوند که پاسخگوی نیازهای مربوط به افزایش بازده، افزایش کار به ازای هر طبقه، افزایش نسبت فشار به ازای هر طبقه، و افزایش دمای کاری، باشند. بهبودهای چشمگیری که در کارایی حاصل خواهد شد، نتیجه ای از بکار بردن اجزایی است که دارای خواص آیرودینامیکی پیشرفته ای هستند. این اجزا دارای پیچیدگی بسیار بیشتری نسبت به انواع قبلی خود هستند که شامل درجه بالاتر سه بعدی بودن، هم در قطعه و هم در شکل مسیر جریان می باشد.
خلاصه
همه بخش های اجرایی ترجیح می دهند که عملکرد سازمانی خودشان را درسطح بهتری مشاهده کنند و تحقیقیات زیادی را بر روی ابزاری که به آنها در این مسیر کمک می کند انجام دهند. در طول دهه های اخیر، مدیران منابع انسانی بر این عقیده بودند که وظایف آنها عملکرد سازمانی را بالا می برد. این مباحثه با یک تردید در بخش اجرایی بوده است، که آیا اختصاص مبالغ هنگفت به منابع انسانی سرمایه گذاری خوبی است. ده ها مطالعه این موضوع را مورد آزمایش قرار دادند، اما نتایج متناقض آنها هیچ نتیجه ای را به همراه نداشت. برای حل این سوال جدلی و قدیمی – آیا مدیریت منابع انسانی برای عملکرد سازمانی اهمیت دارد؟- ما مدارک در دسترس را بررسی کردیم. بر اساس اطلاعاتی از 19000 سازمان، ما به این نتیجه رسیدیم که مدیریت منابع انسانی ارزش های چشمگیری را برای سازمان به همراه دارد. علاوه بر این، ارزش افزوده موقعی دارای قدرت بالا می باشد که سیستم های منابع انسانی به جای عملکردهای فردی مورد تاکید بوده، و زمانی که تصمیمات مدیریت منابع در پیوند با استراتژی، و در میان شرکت های تولیدی باشد.
1- از پرسنل تا منابع انسانی:
در طول دهه 1970 و اوایل 1980، حرکتی در شرکت ها شروع شد که واحدهای پرسنلی به واحدها منابع انسانی تغییر نام یافت. این تغییر تاکیدش بر این است که منابع انسانی دارایی های مهمی می باشند، نه فقط اجزایی می باشند که در موقعیت ها قرار می گیرند. این همچنین این شناخت را ایجاد کرد که سازمانها نباید به کارمندان به عنوان یک هزینه نگاه کنند بلکه به آنها به عنوان یک منبع حیاتی از منافع و مزایا نگاه کنند.
چکیده
در سال های اخیر تلاش های زیادی به منظور ایجاد سیستم آموزشی هوشمند انجام شده که نزدیک به روش تدریس انسان باشد. بعضی از مضرات سیستم هایی که قبلا ایجاد شده اند، غیرممکن بودن اشتراک دوره های آموزشی بین سیستم های آموزشی هوشمند مخلف و مشکل در ایجاد آن ها بوده است. زمانی که سیستم آموزشی هوشمند ایجاد شد، ایجاد یک دوره آموزشی جدید به عنوان کار پرهزینه ای می باشد که نیازمند دخالت بسیاری از افرادی که در حوزه های مختلف کارشناس هستند، می باشد. در این مقاله ابزارهای مناسب قابل توسعه و کامل به منظور ایجاد دوره های اموزشی برای سیستم های اموزشی هوشمند مختلف نشان داده می شود. این ابزارهای مناسب، امکان ایجاد دوره های آموزشی را برای انواع متفاوتی از سیستم های آموزشی هوشمند فراهم می کند. زمانی که یک دوره آموزشی ایجاد شد، می توان ان را به سیستم آموزشی هوشمند دیگری انتقال داد، و از مدل غالبی که آن دوره اموزشی ارائه می کند، استفاده مجدد کرد. نمونه ابزارهای مناسب، با دو سیستم آموزشی هوشمند ساده تست شدند.
کلیدواژه: سیستم آموزشی هوشمند، ابزارهای مناسب، جامع، ابررسانه، نظریات طرح آموزشی
مقدمه
سیستم های آموزشی هوشمند (ITS) سیستم های مبتنی بر کامپیوتر می باشند که آموزش مجزایی را برای دانشجویان ایجاد می کند. در حدود 20 سال پیش، پژوهش انجام شده توسط بنجامین بلوم و افراد دیگر نشان داد که دانشجویانی که آموزش های یکطرفه را دریافت می کنند دو انحراف معیار بهتری را نسبت به دانشجویانی که در کلاس های سنتی حضور می یابند، به اجرا در می آورند. یعنی، متوسط دانشجویان آموزش دیده به اندازه 2% دانشجویان سطح بالایی که در کلاس های سنتی اموزش می بینند، می باشد. علاوه بر این تحقیقات بر روی سیستم های نمونه نشان می دهد که دانشجویانی که از طریق ITS آموزش می بینند معمولا یادگیری شان سریعتر بوده و یادگیری ان ها از نظر بهبود عملکرد بهتر از دانشجویان آموزش دیده در کلاس می باشد.