چکیده
مفهوم روش های سازمانی درک ما در ارتباط با رفتارهای سازمان ها و سازمانی گسترش داده است، اما از آن جایی که بررسی های تجربی، روش های سازمانی را به عنوان جنبه تحلیلی به کار می گیرند نسبتا نادر هستند، چگونه می توان چنین تحلیل هایی را انجام داد و مزایایی آن که به طور کامل مشخص نشده است، چه می باشد. ما می خواهیم روشن کنیم که چگونه به کارگیری این رویکردها سهمی در درک رفتار سازمان ها داشته و به اثبات پتانسیل چنین تحلیل هایی نی پردازیم. تجزیه و تحلیل های عملی مربوط به فرایند بهبود تولید در بخش مهندسی نشان می دهد که استفاده از روش های سازمانی مزایایی نسبت به رویکردهای تحلیلی دیگر دارد. این مقاله همچنین مشخص می کند که چگونه می توان جنبه های روش های سازمانی را به طور مفیدی در تجزیه و تحلیل رفتار سازمان ها به کار برد و زمینه ای را برای فعالیت های عملی دیگر ایجاد کرد. درک رفتار و تغییرات سازمان ها به عنوان یکی از محرک های کلیدی در مطرح کردن مفهوم روش های سازمانی می باشد. اخیرا، روش های سازمانی به عنوان یک نقطه ثقل مهمی در تجزیه و تحلیل چگونگی انجام کارها در سازمان بوده و نشان می دهند که سازمان ها فعالیت های خود را تغییر می دهند. چارچوب ها و رویکردهای نظری دیگری نیز در ارتباط با تجزیه و تحلیل های تجربی عملکرد و تغییرات سازمانی وجود دارد، بنابراین چرا ما روش های سازمانی را به عنوان یک رویکرد تحلیلی انتخاب می کنیم؟
چکیده
معماری سرویسگرا (SOA) به عنوان روش نو ظهوری به منظور توسعه کاربردهای توزیع به عنوان یک مجموعه ای از خدمات مستقل و اقتصاد محور می باشد. معماری سرویسگرا (SOA) کمکی به حل مشکلات ادغام و قابلیت همکاری کرده و فناوری اطلاعات بهتر و مسیرهای تجاری را ایجاد کرده و انعطاف پذیری بیشتری به شرکت ها می دهد. به هر حال معماری سرویسگرا (SOA) حمایتی از ساخت براساس سفارش و کاربرد مجدد برنامه ریزی شده نظامند برای توسعه بموارد کاربردی که متناسب با نیاز فردی مشتریان باشد، نمی کند. در این مقاله ما روش هایی را مطرح می کنیم که در آن کاربردهای معماری سرویسگرا (SOA) ، به عنوان یک خط تولید نرم افزاری، ایجاد می گردند. از این رو عبارت خط تولید سرویسگرا برای کاربردهای مورد استفاده قرار می گیرد که دارای بخش های مشترک بوده و از نظر روش های قابل تعریف و منظم، مورد استفاده قرار می گیرند. در چنین شرایطی، ساخت بر مبنای سفارش و کاربرد طرح های نظامند از طریق تغییرات مدیریتی و استفاده از 2 مدل چرخه عمر همان طور که در مهندسی خطوط تولید نرم افزار وجود دارد، حاصل می گردند: که شامل سرمایه اصلی و توسعه تولیدات می باشند. در پایان ما با توجه به بررسی موردی اولیه در حیطه کنفرانس مدیریتی، که به توصیف مراحل روش ما می پردازد، نتیجه گیری را انجام می دهیم.
مقدمه
در ایجاد یک نرم افزار، نیازی مبرمی در ارتباط با کاهش هزینه، کار و زمان در بازار تولید نرم افزار وجود دارد. این امر حائز اهمیت می باشد تا سیستم های انعطاف پذیری را ایجاد کنیم تا با تغییرات بازاری به سرعت وفق یابند. علاوه بر این، فناوری های مختلف زیادی در حال ظهور می باشند و شرکت ها نیاز دارند تا سرمایه گذاری ها در بخش نرم افزاری خود را با این فناوری های جدید ادغام کنند. به هر حال پیچیدگی ها و اندازه سیستم ها در حال افزایش بوده و تولیدات می بایست متناسب با نیاز مشتریان و بخش های بازار باشند. در چنین شرایطی SOA (معماری سرویس گرا) به عنوان یک رویکرد نوظهور برای حل مسئله ادغام و قابلیت همکاری با بخش های دیگر، تطبیق فناوری اطلاعات و اهداف تجاری، و افزایش انعطاف پذیری تجاری می باشد.
چکیده
معماری سرویسگرا (SOA) به عنوان روش نو ظهوری به منظور توسعه کاربردهای توزیع به عنوان یک مجموعه ای از خدمات مستقل و اقتصاد محور می باشد. معماری سرویسگرا (SOA) کمکی به حل مشکلات ادغام و قابلیت همکاری کرده و فناوری اطلاعات بهتر و مسیرهای تجاری را ایجاد کرده و انعطاف پذیری بیشتری به شرکت ها می دهد. به هر حال معماری سرویسگرا (SOA) حمایتی از ساخت براساس سفارش و کاربرد مجدد برنامه ریزی شده نظامند برای توسعه بموارد کاربردی که متناسب با نیاز فردی مشتریان باشد، نمی کند. در این مقاله ما روش هایی را مطرح می کنیم که در آن کاربردهای معماری سرویسگرا (SOA) ، به عنوان یک خط تولید نرم افزاری، ایجاد می گردند. از این رو عبارت خط تولید سرویسگرا برای کاربردهای مورد استفاده قرار می گیرد که دارای بخش های مشترک بوده و از نظر روش های قابل تعریف و منظم، مورد استفاده قرار می گیرند. در چنین شرایطی، ساخت بر مبنای سفارش و کاربرد طرح های نظامند از طریق تغییرات مدیریتی و استفاده از 2 مدل چرخه عمر همان طور که در مهندسی خطوط تولید نرم افزار وجود دارد، حاصل می گردند: که شامل سرمایه اصلی و توسعه تولیدات می باشند. در پایان ما با توجه به بررسی موردی اولیه در حیطه کنفرانس مدیریتی، که به توصیف مراحل روش ما می پردازد، نتیجه گیری را انجام می دهیم.
مقدمه
در ایجاد یک نرم افزار، نیازی مبرمی در ارتباط با کاهش هزینه، کار و زمان در بازار تولید نرم افزار وجود دارد. این امر حائز اهمیت می باشد تا سیستم های انعطاف پذیری را ایجاد کنیم تا با تغییرات بازاری به سرعت وفق یابند. علاوه بر این، فناوری های مختلف زیادی در حال ظهور می باشند و شرکت ها نیاز دارند تا سرمایه گذاری ها در بخش نرم افزاری خود را با این فناوری های جدید ادغام کنند. به هر حال پیچیدگی ها و اندازه سیستم ها در حال افزایش بوده و تولیدات می بایست متناسب با نیاز مشتریان و بخش های بازار باشند. در چنین شرایطی SOA (معماری سرویس گرا) به عنوان یک رویکرد نوظهور برای حل مسئله ادغام و قابلیت همکاری با بخش های دیگر، تطبیق فناوری اطلاعات و اهداف تجاری، و افزایش انعطاف پذیری تجاری می باشد.
چکیده
معماری پردازنده قدرت کارآمد و پردازنده سلولی این مقاله پیش زمینه و استدلالی را در مورد بعضی از معماری ها و تصمیمات جهت طراحی در پردازنده سلولی، یعنی پردازنده ای که برای محاسبات فشرده و کاربردهای رسانه ای غنی پهنای باند که مشترکا توسط شرکت های سونی، توشیبا و IBM توسعه داده شده است، ارائه می دهد.
مقدمه
بخش بندی این مقاله به صورت زیر می باشد. بخش 2، به بحث در مورد بعضی از چالش هایی می پردازد که طراحان ریزپردازنده ها با ان مواجه می باشند و انگیزه ای را برای فعالیت در هر ترانزیستور به عنوان یک متریک رتبه اول برای کارایی طرح ایجاد می کند. بخش 3 به بحث در مورد افزایش معماری ریزپردازنده به نسبت این معیار متری می پردازد. بخش 4 به بحث در مورد بعضی از انتخاب های معماری دیگر که باعث بهبود کارایی طرح و عملکرد پیک پردازنده می گردد، می پردازد. بخش 5 به بحث در مورد بعضی از محدودیت های انتخاب های معماری که در بخش 3 معرفی شد، می پردازد، و SMP غیرهمگن را به عنوان ابزاری برای غلبه بر این محدودیت ها مطرح می کند. بخش 6 خلاصه ای از تشکیلات پردازنده سلولی را بیان می کند.
عملکرد در هر ترانزیستور به عنوان یک معیار متری معماران ریزپردازنده و معماران مبکرو در چند دهه گذشته تحت تاثیر دو معیار متری اولیه که عملکرد را مشخص می کند، قرار گرفته اند: که شامل عملکرد در هر سیکل (اغلب توسط تعداد دستورالعمل هایی که در هر سیکل پردازنده تکمیل می شود) ، و بسامد طرح (برای نمونه، زمان سیکل طراحی که توسط 4 مبدل تاخیر اندازه گیری می شود) می باشد. در ادغام با قابلیت های فناوری (برای نمونه یک تریلیون ثانیه در هر fo4) و محدودیت های سیستم (برای نمونه شرایط دسته بندی، تنوع منبع تغذیه، تغییرات تصادفی نامطلوب در منبع، و شرایط حرارتی) می باشد. این موارد به تعیین فرکانس عملیاتی نهایی و عملکرد محصول نهایی می پردازد.
امروزه، معماران و معماران میکرو، و همچنین طراحان منطق و مدار، می بایست بازده توان را مد نظر قرار دهند، زیرا تقریبا تمام سیستم ها از پلتفرم موبایل تا کامپیوترهای شخصی و ایستگاه های کاری تا بزرگترین ابر کامپیوتر ها هم اکنون از نظر توان برقی محدود می باشند. این موارد نشان می دهد که می بایست از بازده توان به عنوان یکی از معیارهای متری و محرک طرح های ریزپردازنده ها استفاده کنیم.
تعدادی از این معیارهای متری از نظر بازدهی مد نظر قرار می گیرند، که در محدوده انرژی در هر فعالیت تا تاخیر- انرژی می باشد. هر یک از این معیارهای متری به موازنه عملکرد پردازنده از نظر بازدهی می پردازند و هر یک از این معیارهای متری می تواند مناسب باشد. به هر حال، در این مقاله، ما به بررسی عملکرد در هر ترانزیستور به عنوان یک معیار متری می پردازیم. این معیار متری، عملکرد را در هر وات تخمین می زنند در صورتی که مقدار ثابتی را در هر تاوان توان ترانزیستور مد نظر قرار دهیم. این فرایند زمانی منطقی می باشد که فناوری CMOS با عملکرد بالا مورد استفاده قرار گرفته و مقدار ثابتی از این توان به زیر استاندارد و جریانات تونل سازی اکسید مدخل افت کند، و زمانی که هدف بهینه سازی عملکرد تقویت بوده زمانی که بخش قابل توجهی از تراشه ها مورد استفاده قرار گیرد.
چکیده
مطالعه ارائه شده در این مقاله، تناسب عملیات مدیریتکیفیت فراگیر در نقش میانجیگری رابطه میان استراتژی سازمان و عملکرد سازمانی را بررسی می کند. با بررسی مدیریت کیفیت فراگیر در ارتباط با استراتژی سازمان، مطالعه به دنبال بهبود درک فلسفه مدیریت کیفیت فراگیر در زمینه های گسترده تر است. همچنین مناقشاتی که در ادبیات موضوع در مورد رابطه میان مدیریت کیفیت فراگیر و تمایز و استراتژی های رهبری هزینه و همچنین کیفیت و عملکرد نوآوری وجود دارد، مجدداً بررسی و برطرف می شود. داده های تجربی این مطالعه از نظرسنجی 194 مدیر ارشد و میانی شرکتهای استرالیایی جمع آوری شد. تحلیل با استفاده از تکنیک مدلسازی معادله ساختاری (SEM) با بررسی دو مدل رقابتی که میانجیگری نسبی و کامل را نشان می دهد، انجام شد. یافته ها نشان می دهند که مدیریت کیفیت فراگیر به طور قابل ملاحظه، با استراتژی تفکیک رابطه مثبت دارد و به طور جزئی، در رابطه میان استراتژی تفکیک و سه معیار عملکرد (کیفیت محصول، نوآوری محصول و نوآوری فرایند) نقش میانجی گری ایفا می نماید. پیامد این می باشد که مدیریت کیفیت فراگیر می بایست توسط منابع دیگر به منظور درک بیشتر استراتژی در دستیابی به سطح بالای عملکرد، به ویژه نوآوری درک شود.
مقدمه
رابطه میان استراتژی سازمان، ساختار سازمانی و عملکرد سازمان یک موضوع کلاسیک در ادبیات مدیریت استراتژیک است، با این فرض اساسی، که استراتژی سازمان تعیین کننده ساختار سازمانی است و بر عملکرد سازمان اثر می گذارد. مطالعه تلاش می کند تا روابط میان استراتژی سازمان (رهبری هزینه و تمایز) ، ساختار سازمانی (دامنه اجرای مدیریت کیفیت فراگیر) و عملکرد سازمان (کیفیت و نوآوری) را مورد بررسی قرار دهد. منطق انجام این تحقیق، نیاز به بررسی رابطه میان این سه گروه از متغیرها به دلیل وجود برخی تناقضها و مناقشه ها در شناسایی این روابط است. دانشمندان مدیریت کیفیت فراگیر برای مطالعه مدیریت کیفیت فراگیر در متون سازمانی به یکپارچه کردن عواملی چون محیط تجاری، فرهنگ سازمانی و خصوصا استراتژی سازمان اقدام کرده اند.