امروزه بهران مصرف برق شاید مسئله ای مشکل ساز برای آینده کشورمان باشد، با کاهش و صرفه جویی در مصرف برق شاید بتوان نیمی از این مشکل را حل نمود، اما با کمی تدبیر می توان کمک بزرگی به آینده و اقتصاد نمود. ساخت دستگاه آنالایزر (VCA005) تنها گامی در بهینه سازی مصرف انرژی می باشد، این دستگاه با آنالیز کامل از مصرف انرژی نموداری به صورت ماکزیمم و مینیمم مصرف در اختیار کاربر قرار می دهد، بنابراین کاریر قادر خواهد بود ایرادات مصرف برق را شناسایی نموده و سعی در رفع اشکالات نماید. بنابراین از این طریق خواهیم توانست کمک شایانی در بهتر مصرف نمودن انرژی انجام دهیم. با نصب این دستگاه در کارنجات و رفع ایرادات احتمالی که به وسیله آنالیز برق شناسایی خواهد شد می توان گامی بزرگ در بهینه سازی مصرف برق و اقتصاد کشور برداشت. امیدوارم با راهنمایی و کمک اساتید محترم و ساخت دستگاه فوق الذکر توانسته باشم کمکی هر چند کوچک به اقتصاد کشورم کرده باشم.
در این مقاله با استفاده از یک بازبینی علمی/پژوهشی و همچنین دسته بندی مقالات ارائه شده بین سال های 1995 تا 2004 میلادی بر اساس شاخص واژه کلیدی و چکیده مقالات، به بازبینی توسعه های صورت گرفته شده بر روی سیستم های خبره(ES) پرداخته خواهد شد، تا به چگونگی توسعه متدلوژی ها و کاربرد های سیستم های خبره در این دهه پی برده شود. بر مبنای 166 مقاله و 78 ژورنال آکادمیک ارائه شده تا سال 204، این مقاله با استفاده از 11 دسته بندی، به دسته بندی متدلوژی های سیستم های خبره خواهد پرداخت: سیستم های مبتنی بر قاعده، سیستم های مبتنی بر دانش، شبکه های عصبی، سیستم های خبره فازی(FES)، متدلوژی شیئ گرا، استدلال مبتنی بر مورد، معماری سیستم، سیستم های عامل هوشمند، متدلوژی پایگاه داده، مدل سازی و هستی شناسی. همه این دسته بندی ها به همراه کاربرد آنها و پژوهش ها و دامنه های مختلفی از مسائل ارائه خواهد شد. مباحثی ارائه شده است که شامل جهت گیری های توسعه زیر برای متدلوژی های سیستم خبره می باشد:
This paper surveys expert systems (ES) development using a literature review and classification of articles from 1995 to 2004 with a keyword index and article abstract in order to explore how ES methodologies and applications have developed during this period. Based on the scope of 166 articles from 78 academic journals (retrieved from five online database) of ES applications, this paper surveys and classifies ES methodologies using the following eleven categories: rule-based systems, knowledge-based systems, neural networks, fuzzy ESs, object-oriented methodology, case-based reasoning, system architecture, intelligent agent systems, database methodology, modeling, and ontology together with their applications for different research and problem domains. Discussion is presented, indicating the followings future development directions for ES methodologies and applications: (1) ES methodologies are tending to develop towards expertise orientation and ES applications development is a problem-oriented domain. (2) It is suggested that different social science methodologies, such as psychology, cognitive science, and human behavior could implement ES as another kind of methodology. (3) The ability to continually change and obtain new understanding is the driving power of ES methodologies, and should be the ES application of future works.
سیاست بدون تخیل، چیزی نیست به جز کاغذ بازی، ولی تخیل هرگز بی طرف نیست. زاغه هایی که در حومه های شهر لیما، پایتخت پرو به وجود آمده اند، زاییده جنگ داخلی، آشفتگی اقتصادی، درگیری های قومی، و بحران های زیست محیطی اند. این شهرک ها مملوند از کارگرانی بی کار که از لیما به این منطقه کوچ کرده اند، و همچنین کشاورزانی که از کوه های آند به آنجا آمده اند که اکثریت آنان را نسل بومیان آمریکایی تشکیل می دهد. بسیاری از این زاغه ها در دهه هفتاد به وجود آمده اند (1). در سال 2002، یکی از این زاغه ها به نام ‘ونتانیلا’، محل زندگی حدود هفتاد هزار نفر بود، بدون بهره بردن ازهرگونه امکانات اولیه رفاهی چون لوله کشی، برق، راه های آسفالت شده و هر گونه زیربنای اساسی دیگری برای زندگی این جمعیت. برای جا به جا کردن تپه ای در منظره پیرامون این شهر که چیزی به جز صحرا نیست، ‘فرانسیس آلیس’، به هر یک از 500 داوطلبی که از ونتانیلا به آنجا آمده بودند، بیلی داده و از آنها خواسته بود تا شانه به شانه یکدیگر، از پایین تپه کار خود را آغاز کرده و شن ها را به نوک آن منتقل کنند. یا به گفته خود آلیس در مصاحبه اش با مجله ‘آرت فوروم’: ‘این شانه انسانی توانست مقدار زیادی شن را جابجا کند، بدین گونه که تپه شنی ششصد فوتی را، 4 اینچ از جای خود حرکت داد’ (2). این ترکیب مبهم شاعرانه همراه با دستورعملی دقیق، هسته اصلی روش داستانسرایانه پرداختن به هنر فرانسیس آلیس را تشکیل می دهد. بیشتر پروژه های آلیس، به جای آراییدن و پرداختن به شیی به خصوص، قرار است چیزی مانند یک شایعه، یک داستان یا حتی یک اسطوره را در منظره اطراف، از خود به جای بگذارند. در اثری به نام ‘شایعه’، آلیس به شهری در مکزیک رفته و داستانی ساختگی را درباره مردی که در هتلی مفقود شده، برای هر کس که می توانست، تعریف کرد. این شایعه به سرعت در شهر پخش شد. البته زمانی که پلیس شروع به تهیه گزارشی در این باره کرد- شیی (اثری) همراه به وجود آمد- آلیس به دخالت خود در این اثر پایان داد. در اثری با عنوان ‘خط سبز(گاهی انجام کاری سیاسی می تواند شاعرانه باشد، و گاهی انجام کاری شاعرانه می تواند سیاسی شود)’- اثر 1997- او تصادفا قوطی حاوی رنگ سبزی را سوراخ کرده و روی نخستین خط مرزی اسرائیل و فلسطین- که اکنون دیگر محو شده- که پس از جنگ اعراب با اسرائیل در سال 1948 رسم شده بود، شروع به پیاده روی کرد.
اهمیت شناسایی سبک یادگیری (LS) یادگیرنده برای تضمین موفقیت در یک فرایند آموزش و یادگیری ضروری است. درعین حال، IQ و و ویژگی های شخصیتی نظیر استرس نیز در پژوهش های آموزشی مورد بررسی قرار گرفته اند و این پژوهش ها در تلاشند تا به طور دقیق تری یادگیرندگان را بشناسند. با این وجود، این تلاش ها معمولاً به آزمون روانشناسی محدود می گردد.
با ظهور تکنولوژی برق نگاری مغز (EEG) می توان مستقیماً به مشخصه های مغزی یادگیرنده دسترسی پیدا کرد و و نتایج می توانند با آزمون های مرسوم مورد پشتیبانی قرار گیرند. در این مطالعه، شرکت کنندگان (n=80) با استفاده از پرسشنامه سبک یادگیری کلب (KLSI) به سبک های یادگیری واگرا، جذب کننده، همگرا یا انطباق دهنده گروه بندی می شوند. درنتیجه، سیگنال های مغز آن ها با استفاده از EEG در حالت چشمان باز و چشمان بسته ثبت گردید. ابزار آماری SPSS 16 با هدف تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از تحلیل خوشه ای دو مرحله ای، مجموعه های داده ای EEG شرکت کنندگان برای LS مربوطه طبقه بندی گردید. سپس دسته آلفا برای ارتباط بین LS، IQ و استرس انتخاب گردید. این مطالعه نتیجه گرفت که سبک واگرا، سبک یادگیری با بالاترین IQ می باشد درحالیکه سبک همگرا و واگرا سبک های در معرض استرس هستند.
نتایج پیشرفت های علمی در حیطه هوش و ذستاوردهای علمی گذشته، گسترده تر شده است. درحقیقت، مفاهیم زیادی از قبیل ادراک کنترل تحصیلی و انگیزه تحصیلی در رابطه با یادگیری وجود دارند که درهنگام دلسردی درمورد برتری تحصیلی باید مدنظر قرار داد (Cassidy و Eachus، 2000). یکی از مفاهیم مهمی که نکات ارزشمندی را در یادگیری به همراه داشته است، سبک یادگیری (LS) است. LS به این مفهوم اشاره دارد که افراد نسبت به اینکه چه حالتی از آموزش و مطالعه برای آن ها اثربخش تر است، با یکدیگر متفاوتند (Kolb، 1984). LS همچنین فرایندی تعریف می گردد که یک شخص از طریق آن دانش یا مهارت را از طریق درک و حفط اطلاعات کسب می نماید (Adesunloy و سایرین، 2008). پژوهش ها و اقدامات آموزشی نشان داده است که زمانیکه فرایند آموزش با سبک های یادگیری متفاوت دانش آموزان همراه است، یادگیری ارتقاء می یابد (Buch، 2002).